noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ | صفحه 13

۹۰
۱۰۱۶
پ

خواندن نماز به فارسی و ...

73
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند. در مورد سوال خانمی که از جانب بنده و در مورد بنده از شما سوال کرده بودند(خواندن نماز به فارسی )...
سیامک فرهادی
تاریخ : ۰۷ دى ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۹ دى ۱۳۸۵
آقای سیامک فرهادی 1) اما بار دگر، پیرامون کانت و دکارت: رنه دکارت، او در قرن، پانزدهم میلادی، یعنی در 1596 میلادی، از مادر متولد شد، و او تفکرات خویش را پیرامون، روح آغاز کرد و مدتها به شک افتاد، و در پایان عمرش بیانش این بود که هیچ اصلی را نپذیرد جز آنچه برای اثبات وجود خدا و نفس بکار برده بودند، و هیچ امری را حقیقت نپندارند جز آنکه از ارباب هندسه روشن تر باشد. وی انسانی محقق بود، آنگونه هم نمی توان او را در توحید، و خداشناسی قوی دانست. به جستجوی حق رفت، بیش از آن کاری انجام نداد. و کانت، نیز در 1724 میلادی، از مادر متولد شد. او بیشترین تفکراتش را در باره آتش به دست آورد، و نیز پیرامون، اصول اولیه متافیزیک نکته هایی را دارد. و او در 80 سالگی درگذشت. و مرگ او عزای عمومی بود و جسدش در زیر رواقهای کلیسای خاص دفن شد و بالای سنگ قبرش این عبارت از کتاب نقادی، عقل عملی او حک شد: «این آسمان پرستاره برفراز من، و قانون اخلاقی در قلب من جای دارد» و این ربطی به ایمان آنگونه ندارد. اینکه شما، تفسیری که صاحب آن تفسیر راضی نیست، پیرامون دکارت و شکش گفته اید ، بروید پیش استاد نه از خود. 2) اما جواب از کلمه «متن اسلام...» نه؛ این متن نیست. این صلوﺓ فرمان اله است، هم برای پگاهان، و هم برای ظهر و عصر و هم برای مغرب و عشاء. و این هم باید گفته شود، عموم فرمانهای عبادی مانند صلوﺓ، مانند غسل، مانند حج، و امثال آن، اینها را باید به فرمان بپذیرند نه به برهان و استدلال و اگر استدلال شود آیا استدلال «لم» یا استدلال «اِن»؟ در صورتی که به فلسفه حاج ملاهادی سبزواری آگاهی از طریق استاد و درس، نه دید مطالعه آگاه باشید، لم و ان را درخواهید یافت، یعنی چه. پس جان مطلب: فرمان عبادات نیاز به برهان ندارد، و اگر کسی به برهان رفت کار نازیبایی انجام نداده. 3) اینکه کلمه وحی را در درون تجربه قرار دادید، تجربه یک جهان است، وحی جهانی زیباتر و بالاتر. تجربه را هر انسان می تواند به او برود، ولی وحی را باید پیامبران عالی مقام، از آن جمله رسول ا... (ص) باید دریابند و دریابیدند. پس: توجه داشته باشید، وحی با تجربه ربطی ندارد. 4) عبارتی که تعبیر کردید، طفل خردسال را با نبی معظم، این مقیاس غلط. و جای چنین مقیاسی نیست. اما اگر شق دوم را انتخاب کنید ، اشتباه کردید به طفل هم لذت را تفهیم. فیلسوف ری محمد زکریای رازی مثالی دارد که لذت مانند خاریدن بز گر، به عضو مخصوصی است و این معنی را طفل چند ساله هم می یابد. 5) اینکه گفته شد «پیامبر به هنگام نزول وحی احتیاج داشتند تا آنچه را شنیده اند به مردم انتقال دهند...» معنی اش روشن نیست، حضرت رسول مرکز وحی اله بودند و هرآنگاه که آیات را می گرفتند به 7 تن از کتاب وحی منتقل می نمودند. تا کی زمانش برسد، امر دگر بود. «و اینکه به سرعت نیاز داشتند، بدهند» اصلا قابل پذیرش نیست. آری باید منتقل می فرمودند ولی در زمانهایی که دستور داده می شد. 6) این را باید جهان بداند، زبان عربیت، زبان بود، ولی تثبیت این زبان، از نزول قرآن شد. و اگر قرآنی به زبان عربیت، نازل نمی گشت، آن هم زبانی خاص بود. پس نزول قرآن، نه برای یک زبان خاص بوده، یا برای فرهنگی خاص بوده، برای مغز بشریت، یعنی هم اکنون که قریب 6 میلیارد بشریت، در جهان زنده اند، اشراق قرآن بر دل آنها، بر دوران عمر آنها، نه فرهنگ آنها، ریزش دارد، لذاست عرب، عجم زن مرد شرق غرب خاوری ها، غربی ها، آسیایی ها، آنچه هستند، این فرمان ابدیت قرآن با همان واژه عربی باید به دلهایشان فرو ریزد، که اگر هر زبان، نماز را با واژه خود بخواند، روح وحدت و روح یگانگی در صلوﺓ حاکم نیست. باید در این گفته هایتان تجدید نظر نمایید. 7) آری، صلوﺓ یک دستور است، دریافت صلوﺓ و فهمیدن صلوﺓ دستوری دگر. مسائلِ ساده و دینی که مراجع عالی مقام، از چهار کانال، عقل و نقل و اجماع و سنت، استفاده برای استنباط احکام فرموده اند، و خواهند فرمود، اینها زبان ساده است. هر انسان متدین باید از این احکامی که مراجع عالی مقام، به عنوان رساله دارند، بهره ور شوند. پس موضوع قرائت صلوﺓ را با فهمیدن احکام هم ترازو قرار ندهند. در گفته های، تجدید نظر شود. 8) آری؛ شأن پیامبر این است که باید ساده ترین راه را در اختیار مردم بنهد، ولی صلوﺓ از آنِ پیامبر نیست، صلوﺓ فرمان خداست با این واژه های عربی، که بوسیله قرآن و پیامبر اعلام شد. و این را هم بدانند که قرب به جوار حضرت باریتعالی طرق مختلف دارد، یکی از آنها ذِکر و ذُکر است، یکی از آنها دعاست، یکی از آنها حالت روحانی است، یکی از آنها کمک به بینوایان است، یکی از آنها یافتن فلسفه تأله است، یکی از آنها حکمت الهی است، یکی از آنها عرفان الهی است، یکی هم انجام نماز است. کدامیک از این طرق را افراد زیباتر بیابند، آن امر دیگری هست، نه اختصاصی در یک مورد باشد. 9) نه اصلاً هیچ گونه تناقضی بین عرفان وفقه نیست. فقه یعنی دانستن احکام عبادی، اعم از قانون عبادات که شامل همه عبادتها و قانون اقتصاد، همانند سهم الارث و رضاع و نکاح و دیات و امثال آن است، نام این فقه استدلالی است. و معنی عرفان چون درختی که میوه می دهد. میوه هر درختِ فلسفه و حکمت، عرفان است. پس عرفان با فقه اصلاً تناقض ندارند. این کلمه به هیچ وجهی نباید بیان گردد و نباید به فکر کسی درآید. آری، عباداتی که با عرفان باشد در حد اعلی است، پس هر دو مکمل هم اند، نه مبین هم. 10) اینکه عرفان مشکل است، باید هم مشکل باشد. چون عرفان، نهایتِ دینامیک فکریِ انسان است. یعنی هر دینامیک، مقدمه اش استاتیک است. و چون به مرحله عالی باید برسد، حقائق را در عالم به زیبایی بیابند و به حق و باریتعالی نسبت بدهند، دریافت اش با مطالعه ی چند کتاب، یا هیایو بعضی گفته ها امکان پذیر نیست. آن می تواند به عرفان برود که حداقل 15 سال فلسفه و حکمت را یا فلسفه صدرایی و اسفار اربعه و عقلیه ملاصدرا و ده ها متن دگر همانند گفته های بزرگان از فلاسفه را، در حلقه تدریس، از استادی نحریر فرا گیرد، آری. نام این عرفان است. بلی عرفان مشکل است، و حضرت حق در نمازش از کسی عرفان را نخواسته، عمل را خواسته، چرا بی توجه اند در گفته ها!!! پس جای مقیاس نیست که از تعریفِ عرفان، تعریفِ نماز پیدا گردد، ابداً. نماز را برای عموم صادر کرده اند، حتی برای کسی که یک جمله هم از علم را، به همراه ندارد، ولی در فضیلتِ عبادت شریک است. اگر عارفِ وارسته، آن نماز را بخواند، فضائل و مناقبش در حد اعلی است و اگر انسانی عامی و عاری از هر علم هم بخواند، باز هم در فضیلت مشترک است. 11) توجه توجه: کلمه «اعتقاد؟؟» توجه داشته باشند، کسی می تواند پیرامون امر عبادی صاحب عقیده باشد، که به این علوم آگاهی عالی داشته باشد: الف) علم نحو را با تمام ابعادش، یعنی صرف و نحو و «جامع المقدمات» و کتاب سیوطی و «الفیه» «ابن مالک» و «مغنی اللبیب» و «مطولِ تفتازانی» که در تشبیهات، و کنایات، و استعارات، و مغنی که در جمله بندی ها و در شناخت حروف عربی و اسپل عربی که به چند صورت در می آیند و «منطق ارسطویی» و «شمسیة المنتطق» که مجموع اینها ربطش به زبان عربی است، در حوزه های علمیه حداقل 10 سال درس است، همه روزه بخواند، و از استاد فراگیرد. ب) در فقه: کتابِ «لمعتینِ شهیدین»، «مکاسبِ شیخ انصاری» و «صلوﺓِ حاج آقا رضا همدانی»، و «عروﺓ الوثقی» و دهها کتاب فقه دگر که تمامی اینها در قالب زبان عربی هستند، از استاد درسش را فرا بگیرد و سپس به سوی علم اصول، «معالم الاصول» و «قوانین میرزای قمی»، و «فصول صاحب الفصول»، از همه مهمتر «فرائدالاصولِ شیخ انصاری (اعلی ا... مقامهم)» و «جلدین کفایه الاصولِ ملامحمدکاظم خراسانی» را که در لباس عربی و مشکل اند، از استادی نحریر فرا گیرد و دهها کتاب دگر در اصول و نیز حداقل به چندین تفسیر مبانی قرآن کریم، مانند «تفسیر صافی ملامحسن فیض کاشانی» و دیگر از تفاسیر از استاد، درس گرفته باشد، بعد از همه اینها می تواند ادعا کند مقداری صاحب نظرم و عقیده خودش را در علم ابراز کند. نه اینکه چند کتاب فارسی، و چند کتابی که ترجمه شده بردارد و مطالعه کند و ادعای نظر کند!! و این ادعا به احتمال قوی جهل باشد . و اگر هم چنین نظری داشته باشد، هیچگاه به ساحت مقدس بیان قرآن و صلوﺓ بی توجه نیست. 12) آیا هر فکر کردن، برای امر عبادی درست است؟ خیر. فکری درست است که همانگونه که گفته شد، پس از پانزده یا بیست سال، در متون فقه و اصول اشتغال به درسِ استاد نماید، صحیح خواهد بود. والا هر فکری در اینباره مثاب نیست. 13) جواب شما، در سراسر قرآن است که متن نماز باید با عربی باشد: «اقم الصلوﺓ لدلوک الشمس الی غسق اللیل» (سوره مبارکه اسراء-آیه 78) «یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوﺓ» (سوره مبارکه بقره- آیه 153) و دهها آیه دگر... و اما از نظر روایات و کتب اربع: «اصول کافی» باب «صلوﺓ» اش، مفصلاً از قول معصوم فرموده است، نماز را با عربیت بخوانید. «من لا یحضر فقیه» «شیخ صدوق»، در کتاب «صلوة» اش مفصلاً فرموده اند، نماز را با عربیت بخوانید. «استبصار و تهذیب» «محقق طوسی» یا «شیخ طوسی محمد بن حسن» در باب صلوﺓ فرموده اند: با عربیت بخوانید. از همه مهمتر این بیان گرانبهای رسول ا...(ص) که فرمودند: «صلوا کما رأیتموتی اصلی» چون لغت صلوﺓ برای دعاست، بدانگونه که من نماز را می خوانم همه عالم بخوانند. و رسول اکرم هم با زبان عربی نه با زبان دگر قرائت نماز فرمودند و عمل نماز را اینگونه انجام دادند. همین نمازی که من و شما اگر بخوانیم، و درست بخوانیم، از عمل رسول ا.. پیروی و تقلید می کنیم. پس این مطالعه و فکر در اینباره در حد نهایت ناتمام است و بهتر آن است که باردگر این کلمات با قلم زبان تقریر و بیان نشود. 14) باید بدانند که نماز، با زبان عربیت، به ظاهر تکرار است، آنهایی صلوﺓ را تکرار می شمارند که ذوق رحمت الهی را نچشیده اند. و اگر کسی اندک چشیدنی، از رحمت های الهی را بیابید، مانند نعمت سلامتی، نعمت سخن گفتن، و نعمت شنیدن و رفتن و ده ها چیز دگر که عموم از مردم، اینها را می یابند، آنگاه که می گوید «ایاک نعبد» این معنی اش و حالش و شورش با نماز دگر و زمان دگر تفاوت دارد، صددردصد. هر چند او از نظر معنی بیگانه باشد، فرمول بیان او، او را به جوش درونی وا می دارد. مگر اویس قرن عالم بود؟ آنگاه که نماز را ادا می کرد، از عشق خدا بیهوش می گشت. مگر ابیذر غفاری دانشمند بود؟ هرگاه که نماز صبحش را به انجام می رسانید، تمام بدن او به لرزه می آمد، از اینکه با چنان رحمتی در ارتباط است. و دهها دگر انسان در زمان فعلی خودمان. اگر گوینده و بیننده با ارباب دل در ارتباط باشد می فهمد به ظاهر الفاظ نماز در تکرارند، ولی در باطن دهها منزل با هم متفاوتند. مگر آن بنده خدایی که در نیمه های شب بر می خیزد از بستر خوابش برای ذکر و ذُکر حضرت حق، (که ذکر با زبان است، ذُکر در درون اتم های تن غوطه ورند) با خدای خویش به راز و نیاز می پردازد و «الهی العفو» می گوید، درست است این العفوها تکرارند، ولی طوفانی در درون این گوینده به پا می کند، رفتار او را عوض می کند، دید او را عوض می کند. اینها چه حرفی است، الفاظ تکراری!!! الفاظ تکراری برای شکم پرستان است نه برای واقع گرایان. بلی، اگر کسی به غیر نماز بخواهد با خدای خویش به راز آید به هر زبان عیبی ندارد، چون او در راز است نه در صلوﺓ. صلوﺓ یک دستور اونیفورم است که در وقتی خاص، به لباسی خاص، روبه قبله بودن خاص، با جمله هایی که دستور فرموده اند خاص، قیام کنند.. توجه: در حدود دو ساعت و نیم وقتمان را صرف سوالات شما نمودیم، صرفاً به خاطر اینکه شما را به ذره ای به دریای بی نهایت توحید و قرآنی و عصمتی و ولایتی تذکر داده باشیم. این خود هستید و داور خود باشید و خود!! و بدانید راه نجات آن است که بیان نمودیم، دگر خود دانید!!! و اولین مرتبه ای است که این همه اوقات طولانی برای یک تن، وقتمان را به ارمغان نهادیم.
پ

ظهور امام زمان

74
1-آیا امام زمان (عج)وحضرت عیسی (ع)در یک زمان و در یک مکان ظهور پیدا می کنند؟ 2-دلیل اینکه حضرت عیسی پشت سر امام زمان (ع) نماز می خواند چیست؟ 3-در مطلب آمده که زمانی که حضرت فرج خود را از خدا بخواهد خداوند او را در زمان خلیفه قرار می دهد. دعای افراد مومن و پرهیزگار و صالح چه قدر در ظهور امام نقش دارد؟ 4-مسجد جمکران در چه سالی ساخته شد و قدمت آن چقدر است؟وبه خواست چه کسی این مسجد بنا شده؟ 5-با توجه به اینکه امام در سال 255 هجری تولد یافته اند ، زمانی که ظهور کنند چند سال دارن؟ ایا با توجه به زمان دنیوی انسانی پیر هستند و یا به خواست خدا هنوز در دوران جوانی به سر می برند؟ 6-در مورد نشانه های فردی حضرت مهدی کمی توضیح دهید؟ 7-زمانیکه حضرت مهدی ظهور کنند آیا درب توبه برای همه افراد بسته می شود یا نه فقط برای افراد ظالم وستمکار بسته می شود ؟توضیح دهید؟
حجت خیرخواه مقدم
تاریخ : ۳۰ آذر ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۲ دى ۱۳۸۵
در پاسخ به  پرسش شماره 50 از مبحث معاد زیر گروه فلسفی به  خانم شمسعلی عین این مطلب را دیگری جویا شد، جواب داده شد. لطفا به آنجا مراجعه فرمایید. جواب سوال 2): فرمان آنروز برای حضرت مسیح همین است. جواب سوال 3) این جواب گفته های طولانی را می طلبد، که سایت جایش نیست. جواب سوال 4): این هم یک شرح مفصلی دارد، شما می توانید از خیلی کتب ادعیه بهره ور شوید. جواب سوال 5): جواب این بسیار تحقیقی است، ولی قدر مسلم آن است که زمان در ارگانیزم وجود آن حضرت بی اثر است و چون زمان بی اثر است و اضداد درون جسم آن حضرت در توافق و تعادل اند، کیفیت حجم فیزیکی حضرت در دوران جوانی خواهد بود. یعنی چون انسانی بین 30 تا 40 ساله. جواب سوال 6): مراجعه کنید به کتب مذهبی از آن جمله: (اگر عربی تان قوی است)، بحار الانوار، جلد سیزدهم و منتهی الامالِ قمی، و دهها کتاب دیگر که در اینجا نوشته شده.
پ

نماز

75
با سلام خدمت دکتر موسوی و با تشکر از جوابی که به سوالم دادید. سوال دیگری از خدمت شما دارم 1-من دوستی دارم که مدتی هست در مورد فلسفه و عرفان مطالعاتی کرده (فلسفه دکارت و...) و الان به این نتیجه رسیده که نماز تنها راه صحبت کردن با خدای متعال نیست. و معتقد است که می توان به فارسی هم با خدا صحبت کرد و نیازی به خواندن نماز نیست. 2-و اگر در امور دیگر از این قبیل(همسری) کوتاهی کند و این امر موجب ناراحتی همسر شود وظیفه فرد نسبت به این امر چیست؟
رزیتا آستانه
تاریخ : ۲۶ آذر ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۶ آذر ۱۳۸۵
خانم رزیتا آستانه اینکه این بحث مهم مذهبی را از پوشش فلسفی، می خواهید بیابید، بسیار دشوار و مشکل. باید گفته شود که دکارت قائل به وسوسه بود، حتی مدتها خودش را گم کرده بود و شکِ در خود نموده، آنکه خودش را گم کرده چگونه می تواند به حق راه یابد، یا دیگرانِ از فلاسفه غرب. عموماً مانند دکارت تفکر دارند. مانند کانت، دیوید هیوم، جان لارک، بارک لی و امثال آن. در دائره هیچ کدام از اینها جریان مذهب حاکم نیست، و این دوست شما چگونه توانسته از این مفاهیم به این نتیجه رسد که ربط با خدا تنها از طریق نماز نیست؟!! آری نماز وسیله قرب است نه وسیله بیان. بیان با قرب خیلی تفاوت دارد، از همه مهمتر فرمان نماز به نمازگزار، برای هیچ کس، جز آنهایی که ریگی در کفش شان دارند، به فارسی تعریف در متن قرآن و روایات که اساس نماز از اینها ساخته شده، نشده است. نماز آرم توحید است، باید این آرم و این پرچم توحید در هر نسل و هر فرهنگ، با شکوه عربیت خودش مصون و محفوظ بماند و اگر فارسی زبان به فارسی و ترکی زبان به ترکی، و هندی زبان به هندی، و دیگر زبان به زبان خود، با خدا حرف بزند، آن راز هست، عیبی ندارد ولی نماز نیست. پس نتیجه اش و گرایش به سوی این نتیجه صد در صد اشتباه است. این یک مطلب . مطلب دوم: فلسفه آن نیست که با مطالعه بفهمد. فلسفه وجود دارد،؛ ماهیت دارد؛ علت دارد؛ معلول دارد، جعل دارد، انجعال دارد، واجب دارد، ممکن دارد، عقول دارد، نفوس دارد، و میلیونها موضوع علمی. چگونه این دوست شما با مطالعه به این وادی رسیده است؟؟! باید کسی که به فلسفه می خواهد اجازه ورود بگیرد، حداقل 15 سال درِ خانه فلسفه، زیر تعین گفته های استادی نحریر قرار بگیرد و پس از آن احتمالا یک ذره، در فلسفه را به رویش بگشایند. و تازه پس از ورود اول بحث است که چگونه بهره های خواهد گرفت؟ درونش چیست؟ برونش چیست؟ نیت اش چیست؟ خلوص دارد؟ وفا دارد؟ میل دارد؟ عشق دارد؟ صفا دارد؟ همه اینها اگر در درونیش غوطه ورد گردند، شاید چیزی سهمش گردد. والا نه گفته اش و نه تحقیق اش در اینباره سند نخواهد بود. اما بحث دوم: طبق فرمان دین هم زن باید مرد را خشنود و در نهایت حفظ کند. و هم مرد باید وظیفه ای که دارد انجام دهد، و آن وظیفه این است: یعنی لباس همسر، اسکان همسر و غذای همسر. این سه چیز آنگاه بر مرد واجب می شود، که روز و شب آن زن با او باشد، و زیر فرمان نفس ملهمه آن مرد قرار بگیرد. ولی اگر زنی اسمش زن است، ولی مفهمومش جای دگر است و سیر دگر دارد، نه؛ اینها درباره اش صادق نیست. مگر از طریق عاطفی نه از طریق حقوقی.
پ

چاه جمکران

76
با عرض سلام خدمت استاد موسوی آیا اینکه امام زمان به چاه جمکران داخل شدند درست است؟
زهرا شمسعلی
تاریخ : ۰۶ آذر ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۱ آذر ۱۳۸۵
اصلا این سوال خیلی اساس آنگونه ندارد، در اینکه آن حضرت عنایت به سطح زمین، یا عمق زمین، یا جو هوا یا کهکشانها دارد جای تردید نیست، اما اینکه به فلان جا بروند یا نرود چه تاثیری خواهد داشت؟ بهتر است که در این مقوله ها وارد نشوید.
پ

عالم ذر

77
با عرض سلام خدمت استاد موسوی عالم ذر چیست ؟ آیا این عالم وجود دارد؟ اگر هست پس کارهایی که در این دنیا انجام می دهیم چون آن زمان انتخاب کردیم و یا برای ما انتخاب شده پس این عالم جبر است؟
زهرا شمسعلی
تاریخ : ۰۶ آذر ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۱ آذر ۱۳۸۵
آری حتما عالم ذر که جهان داد و گرفت است، که نام اول آن، جهان لاهوت ربطش به خداست و جهان جبروت ربطش به همان جهان بروز عینیت ارواح و عالم ملکوت قبل ازپیدایش انسان و عالم ناسوت همین جهانی است که بشر زندگی دارد. دومین جهان: همان نامش عالم ذر است، و در منطق قرآن هم از عالم ذر نام برده شده است. ولی آنچه که آنجا پذیرفته به عنوان تثبیت نیست که کپی آن در عالم ناسوت باشد، نه. هر عینیت انسان که حضرت باری فرمود هستم من خدایتان؟ گفتند آری. پس از این آری میل ها هم چهرشان پیدا شد. یعنی یک مشتاق عرفان و دیگر به شوق کشاورزی، و دیگر پی هنر و دیگر پی آرامش، اینها نمود بوده اند نه اینکه عین آنها در جهان ناسوت به عمل برسد. از این شیوه ها خوششان آمد. یا از این شیوه ها ناراضی بودند، هر دوی اینها با عوامل و دفع مانع ها قابل بروز بوده اند نه مستقیما. امید است که مطلب رابیابید.
پ

قیامت

78
با سلام من دانشجوی خانم گرمابدری رشته پزشکی هستم. در تفسیر سوره مبارکه نحل فرمودید که برای رسیدن به قیامت شتاب نکنید و در ادامه فرمودید هدف از عجله سرعت است نه شتاب. مگر نه اینکه سرعت برای رسیدن به مطلوب است پس چرا برای رسیدن به خدا سرعت به خرج ندهیم؟ با این وجود چرا شهادت کاری پسندیده است؟
کاظم زاده از تهران
تاریخ : ۲۵ آبان ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۶ آبان ۱۳۸۵
با تشکر اینکه بیان شد برای رسیدن به یوم النشور، که قیامت باشد شتاب نکنید. این بیان من نیست، این بیان قرآن است و هدف این بوده که ما معنی ظاهر آیه را بیابیم. جدای از معنی آیه دیگر تحقیق است، نه اصل. تحقیق ما آن است که، در خیلی از کارها نباید شتاب نمود. از آن جمله در داوری ها، از آن جمله در نسبتی که به انسان داده می شود، از آن جمله یابیدن دوست، از آن جمله سخن اعم از هر نوع سخن که حیثت انسانی به آن بستگی داشته باشد. اینها و امثال اینها را نباید به سرعت جلو رفت. همانگونه که بیان شد، مذموم است. اما اگر نماز اقامه شد، سرعتش ضرور و لازم. اگر انسانی بدرود بگوید، برای تدفین آن سرعت ضرور و لازم. و اگر مجمع دانشی که از دست می رود، فراهم شد، شتابش ضرور و لازم. و همچنین در مقام عالی شهادت، هرآنگاه که دریافت دین و حقیقت ها نیاز به یاری دادن یافته اند، سرعتش در حد عالی است. و باید هر چه زودتر بشتابد. پس جان مطلب آن است که، در جایی نباید به شتاب نزدیک شد، و جایی باید با شتاب و در عمل شتاب اقدام ورزید، هدف این است. حالا تعبیر چگونه شده، ما ندانیم.
|<< << < ... 8  9  10  11  12  [13]  14  15  >

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.