سوالات خود را بپرسید
سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.
توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.
این را باید جهان بداند، زبان عربیت، زبان بود، ولی تثبیت این زبان، از نزول قرآن شد. و اگر قرآنی به زبان عربیت، نازل نمی گشت، آن هم زبانی خاص بود. پس نزول قرآن، نه برای یک زبان خاص بوده، یا برای فرهنگی خاص بوده، برای مغز بشریت، یعنی هم اکنون که بالغ بر 7 میلیارد بشریت، در جهان زنده اند، اشراق قرآن بر دل آنها، بر دوران عمر آنها، نه فرهنگ آنها، ریزش دارد، لذاست عرب، عجم زن مرد شرق غرب خاوری ها، غربی ها، آسیایی ها، آنچه هستند، این فرمان ابدیت قرآن با همان واژه عربی باید به دلهایشان فرو ریزد، که اگر هر زبان، نماز را با واژه خود بخواند، روح وحدت و روح یگانگی در صلوﺓ حاکم نیست. آری، صلوﺓ یک دستور است، دریافت صلوﺓ و فهمیدن صلوﺓ دستوری دگر. مسائلِ ساده و دینی که مراجع عالی مقام، از چهار کانال، عقل و نقل و اجماع و سنت، استفاده برای استنباط احکام فرموده اند، و خواهند فرمود، اینها زبان ساده است. هر انسان متدین باید از این احکامی که مراجع عالی مقام، به عنوان رساله دارند، بهره ور شوند. پس موضوع قرائت صلوﺓ را با فهمیدن احکام هم ترازو قرار ندهند. در سراسر قرآن است که متن نماز باید با عربی باشد: «اقم الصلوﺓ لدلوک الشمس الی غسق اللیل» (سوره مبارکه اسراء-آیه 78) «یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوﺓ» (سوره مبارکه بقره- آیه 153) و دهها آیه دگر... و اما از نظر روایات و کتب اربع: «اصول کافی» باب «صلوﺓ» اش، مفصلاً از قول معصوم فرموده است، نماز را با عربیت بخوانید. «من لا یحضر فقیه» «شیخ صدوق»، در کتاب «صلوة» اش مفصلاً فرموده اند، نماز را با عربیت بخوانید. «استبصار و تهذیب» «محقق طوسی» یا «شیخ طوسی محمد بن حسن» در باب صلوﺓ فرموده اند: با عربیت بخوانید. از همه مهمتر این بیان گرانبهای رسول ا...(ص) که فرمودند: «صلوا کما رأیتموتی اصلی» چون لغت صلوﺓ برای دعاست، بدانگونه که من نماز را می خوانم همه عالم بخوانند، و رسول اکرم هم با زبان عربی نه با زبان دگر قرائت نماز فرمودند و عمل نماز را اینگونه انجام دادند. همین نمازی که من و شما اگر بخوانیم، و درست بخوانیم، از عمل رسول ا.. پیروی و تقلید می کنیم. جهان باید بدانند که نماز، با زبان عربیت، به ظاهر تکرار است، آنهایی صلوﺓ را تکرار می شمارند که ذوق رحمت الهی را نچشیده اند. و اگر کسی اندک چشیدنی، از رحمت های الهی را بیابید، مانند نعمت سلامتی، نعمت سخن گفتن، و نعمت شنیدن و رفتن و ده ها چیز دگر که عموم از مردم، اینها را می یابند، آنگاه که می گوید «ایاک نعبد» این معنی اش و حالش و شورش با نماز دگر و زمان دگر تفاوت دارد، صددردصد. هر چند او از نظر معنی بیگانه باشد، فرمول بیان او، او را به جوش درونی وا می دارد. مگر اویس قرن عالم بود؟ آنگاه که نماز را ادا می کرد، از عشق خدا بیهوش می گشت. مگر ابیذر غفاری دانشمند بود؟ هرگاه که نماز صبحش را به انجام می رسانید، تمام بدن او به لرزه می آمد، از اینکه با چنان رحمتی در ارتباط است. و دهها دگر انسان در زمان فعلی خودمان. اگر گوینده و بیننده با ارباب دل در ارتباط باشد می فهمد به ظاهر الفاظ نماز در تکرارند، ولی در باطن دهها منزل با هم متفاوتند. آن بنده خدایی که در نیمه های شب بر می خیزد از بستر خوابش برای ذکر و ذُکر حضرت حق، (که ذکر با زبان است، ذُکر در درون اتم های تن غوطه ورند) با خدای خویش به راز و نیاز می پردازد و «الهی العفو» می گوید، درست است این العفوها تکرارند، ولی طوفانی در درون این گوینده به پا می کند، رفتار او را عوض می کند، دید او را عوض می کند. اینها چه حرفی است، الفاظ تکراری!!! الفاظ تکراری برای شکم پرستان است نه برای واقع گرایان. بلی، اگر کسی به غیر نماز بخواهد با خدای خویش به راز آید به هر زبان عیبی ندارد، چون او در راز است نه در صلوﺓ. صلوﺓ یک دستور اونیفورم است که در وقتی خاص، به لباسی خاص، روبه قبله بودن خاص، با جمله هایی که دستور فرموده اند خاص، قیام کنند.صلوﺓ فرمان اله است، هم برای پگاهان، و هم برای ظهر و عصر و هم برای مغرب و عشاء، و این هم باید گفته شود، عموم فرمانهای عبادی مانند صلوﺓ، مانند غسل، مانند حج، و امثال آن، اینها را باید به فرمان بپذیرند نه به برهان و استدلال و اگر استدلال شود آیا استدلال «لم» یا استدلال «اِن»؟ در صورتی که به فلسفه حاج ملاهادی سبزواری از طریق استاد و درس، نه دید مطالعه آگاه باشید، لم و ان را درخواهید یافت، یعنی چه. پس جان مطلب: فرمان عبادات نیاز به برهان ندارد، و اگر کسی به برهان رفت کار نازیبایی انجام نداده. نماز وسیله قرب است نه وسیله بیان. بیان با قرب خیلی تفاوت دارد، از همه مهمتر فرمان نماز به نمازگزار، برای هیچ کس، جز آنهایی که ریگی در کفش شان دارند، در متن قرآن و روایات که اساس نماز از اینها ساخته شده، به فارسی تعریف نشده است. نماز آرم توحید است، باید این آرم و این پرچم توحید در هر نسل و هر فرهنگ، با شکوه عربیت خودش مصون و محفوظ بماند و اگر فارسی زبان به فارسی و ترکی زبان به ترکی، و هندی زبان به هندی، و دیگر زبان به زبان خود، با خدا حرف بزند، آن راز هست، عیبی ندارد ولی نماز نیست. پس نتیجه اش و گرایش به سوی این نتیجه صد در صد اشتباه است.
در ابتدا باید اذعان داشت که قضا و قدر یکی از مباحث مشکل فلسفی است و به همان اندازه سوال برانگیز؛ پاسخ مجملی را خدمتتان تقدیم می کنیم.
حضرت استاد می فرمایند: اگر واقعا در مسیر حکمت جلو روید با توکل به خدا ان شاء الله حجاب ها و گره های درون اندک اندک از بین خواهد رفت. موفق باشید.
سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.
توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.