noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ

۹۰
۱۰۱۶
پ

خواندن نماز به فارسی

1
چرا نمی توانیم نماز را به زبانی غیر از زبان عربی بخوانیم؟
استاد علامه سید علی موسوی
تاریخ : ۰۵ اسفند ۱۳۹۸
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۳ اسفند ۱۳۹۸


این را باید جهان بداند، زبان عربیت، زبان بود، ولی تثبیت این زبان، از نزول قرآن شد. و اگر قرآنی به زبان عربیت، نازل نمی گشت، آن هم زبانی خاص بود. پس نزول قرآن، نه برای یک زبان خاص بوده، یا برای فرهنگی خاص بوده، برای مغز بشریت، یعنی هم اکنون که بالغ بر 7 میلیارد بشریت، در جهان زنده اند، اشراق قرآن بر دل آنها، بر دوران عمر آنها، نه فرهنگ آنها، ریزش دارد، لذاست عرب، عجم زن مرد شرق غرب خاوری ها، غربی ها، آسیایی ها، آنچه هستند، این فرمان ابدیت قرآن با همان واژه عربی باید به دلهایشان فرو ریزد، که اگر هر زبان، نماز را با واژه خود بخواند، روح وحدت و روح یگانگی در صلوﺓ حاکم نیست. آری، صلوﺓ یک دستور است، دریافت صلوﺓ و فهمیدن صلوﺓ دستوری دگر. مسائلِ ساده و دینی که مراجع عالی مقام، از چهار کانال، عقل و نقل و اجماع و سنت، استفاده برای استنباط احکام فرموده اند، و خواهند فرمود، اینها زبان ساده است. هر انسان متدین باید از این احکامی که مراجع عالی مقام، به عنوان رساله دارند، بهره ور شوند. پس موضوع قرائت صلوﺓ را با فهمیدن احکام هم ترازو قرار ندهند. در سراسر قرآن است که متن نماز باید با عربی باشد: «اقم الصلوﺓ لدلوک الشمس الی غسق اللیل» (سوره مبارکه اسراء-آیه 78) «یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوﺓ» (سوره مبارکه بقره- آیه 153) و دهها آیه دگر... و اما از نظر روایات و کتب اربع: «اصول کافی» باب «صلوﺓ» اش، مفصلاً از قول معصوم فرموده است، نماز را با عربیت بخوانید. «من لا یحضر فقیه» «شیخ صدوق»، در کتاب «صلوة» اش مفصلاً فرموده اند، نماز را با عربیت بخوانید. «استبصار و تهذیب» «محقق طوسی» یا «شیخ طوسی محمد بن حسن» در باب صلوﺓ فرموده اند: با عربیت بخوانید. از همه مهمتر این بیان گرانبهای رسول ا...(ص) که فرمودند: «صلوا کما رأیتموتی اصلی» چون لغت صلوﺓ برای دعاست، بدانگونه که من نماز را می خوانم همه عالم بخوانند، و رسول اکرم هم با زبان عربی نه با زبان دگر قرائت نماز فرمودند و عمل نماز را اینگونه انجام دادند. همین نمازی که من و شما اگر بخوانیم، و درست بخوانیم، از عمل رسول ا.. پیروی و تقلید می کنیم. جهان باید بدانند که نماز، با زبان عربیت، به ظاهر تکرار است، آنهایی صلوﺓ را تکرار می شمارند که ذوق رحمت الهی را نچشیده اند. و اگر کسی اندک چشیدنی، از رحمت های الهی را بیابید، مانند نعمت سلامتی، نعمت سخن گفتن، و نعمت شنیدن و رفتن و ده ها چیز دگر که عموم از مردم، اینها را می یابند، آنگاه که می گوید «ایاک نعبد» این معنی اش و حالش و شورش با نماز دگر و زمان دگر تفاوت دارد، صددردصد. هر چند او از نظر معنی بیگانه باشد، فرمول بیان او، او را به جوش درونی وا می دارد. مگر اویس قرن عالم بود؟ آنگاه که نماز را ادا می کرد، از عشق خدا بیهوش می گشت. مگر ابیذر غفاری دانشمند بود؟ هرگاه که نماز صبحش را به انجام می رسانید، تمام بدن او به لرزه می آمد، از اینکه با چنان رحمتی در ارتباط است. و دهها دگر انسان در زمان فعلی خودمان. اگر گوینده و بیننده با ارباب دل در ارتباط باشد می فهمد به ظاهر الفاظ نماز در تکرارند، ولی در باطن دهها منزل با هم متفاوتند. آن بنده خدایی که در نیمه های شب بر می خیزد از بستر خوابش برای ذکر و ذُکر حضرت حق، (که ذکر با زبان است، ذُکر در درون اتم های تن غوطه ورند) با خدای خویش به راز و نیاز می پردازد و «الهی العفو» می گوید، درست است این العفوها تکرارند، ولی طوفانی در درون این گوینده به پا می کند، رفتار او را عوض می کند، دید او را عوض می کند. اینها چه حرفی است، الفاظ تکراری!!! الفاظ تکراری برای شکم پرستان است نه برای واقع گرایان. بلی، اگر کسی به غیر نماز بخواهد با خدای خویش به راز آید به هر زبان عیبی ندارد، چون او در راز است نه در صلوﺓ. صلوﺓ یک دستور اونیفورم است که در وقتی خاص، به لباسی خاص، روبه قبله بودن خاص، با جمله هایی که دستور فرموده اند خاص، قیام کنند.صلوﺓ فرمان اله است، هم برای پگاهان، و هم برای ظهر و عصر و هم برای مغرب و عشاء، و این هم باید گفته شود، عموم فرمانهای عبادی مانند صلوﺓ، مانند غسل، مانند حج، و امثال آن، اینها را باید به فرمان بپذیرند نه به برهان و استدلال و اگر استدلال شود آیا استدلال «لم» یا استدلال «اِن»؟ در صورتی که به فلسفه حاج ملاهادی سبزواری از طریق استاد و درس، نه دید مطالعه آگاه باشید، لم و ان را درخواهید یافت، یعنی چه. پس جان مطلب: فرمان عبادات نیاز به برهان ندارد، و اگر کسی به برهان رفت کار نازیبایی انجام نداده. نماز وسیله قرب است نه وسیله بیان. بیان با قرب خیلی تفاوت دارد، از همه مهمتر فرمان نماز به نمازگزار، برای هیچ کس، جز آنهایی که ریگی در کفش شان دارند، در متن قرآن و روایات که اساس نماز از اینها ساخته شده، به فارسی تعریف نشده است. نماز آرم توحید است، باید این آرم و این پرچم توحید در هر نسل و هر فرهنگ، با شکوه عربیت خودش مصون و محفوظ بماند و اگر فارسی زبان به فارسی و ترکی زبان به ترکی، و هندی زبان به هندی، و دیگر زبان به زبان خود، با خدا حرف بزند، آن راز هست، عیبی ندارد ولی نماز نیست. پس نتیجه اش و گرایش به سوی این نتیجه صد در صد اشتباه است.

پ

علم امام به امور غیب

2
علم ائمه اطهار علیهم الصلات و السلام درباره وقایع پیرامونی و اجتماعی شان به چه وجهی بود و این آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمین» در صدد بیان چیست؟
آیا ایشان علیهم السلام از اسباب عادی برای اداره امور مسلمین استفاده می کردند و یا از اسباب غیبی نیز بهره می بردند؟
roya mohammady
تاریخ : ۳۰ دى ۱۳۹۸
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۳۰ دى ۱۳۹۸
پ

3
با سلام خدمت شما استاد گرامی. در بخشی از مقاله مقدمات ولادت حضرت محمد مصطفی ص در سایت شما خواندم که علت اینکه خداوند بهشت و جهنم و این دنیا و آخرت را خلق کرد پیامبر اکرم ص هستند پس علت تداوم و ماندگاری این دنیا پس از رحلت پیامبر اکرم ص چیست ؟؟؟؟ با تشکر از سایت مفید شما ...
یگانه سادات حسینی
تاریخ : ۰۴ خرداد ۱۳۹۶
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۲ شهريور ۱۳۹۶
با سلام و با عرض پوزش از تاخیر در پاسخ به پرسش شما.
رسول اول ما خلق ا... هستند و جهان و جهانیان طفیل وجود اویند. این یک واقعیت است و جای تردید نیست. اما این را هم بدانیم که تا ظرف درون از معارف و علوم الهیه پر نگردد فهم و درک این حقائق مشکل است. 
این قدر بگوییم که انسان دو بعد ماده و مجرد دارد. ماده همان اندازة جسمانی است که قابل دیدن و لمس است. اما بعد مجرد لا اندازه و غیرقابل لمس است و در محدودة مکان و زمان نیست.
در اینجا بحث در آن بعد مجرد و وجود مبارک حضرت رسول(ص) هست که نابود نشده و نخواهد شد. آن عینیت ازلیه و جلوة حق که معنای نون و القلم است که با رحلت ظاهری و جسمانی حضرت از بین نمی رود. 
در صورتی که چند صباحی به درس فلسفه و حکمت متعالیه بنشینید و حقیقت تفسیر آیات قرآن را بیابید بسیاری از این حقائق بیش از پیش بر شما برملا خواهند شد. موفق باشید. 
منبع سراج منیر

پ

سرنوشت

4
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد موسوی
شادی نوری هستم از شاگردان استاد گرمابدری؛
در رابطه با مسئله سرنوشت میخواستم بدونم از کجا میشه فهمید این تقدیر ما در زندگی از قضا و قدر الهی بوده یا از خود ما ناشی میشود؟
آیا خود انسان ها توانایی تغییر تقدیرشان را دارند یاتغییر ناپذیراست؟
ممنون از سایت و اطلاعات بسیار خوبتون که در اختیار بقیه قرار میدهید.
شادی نوری
تاریخ : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
با سلام.

در ابتدا باید اذعان داشت که قضا و قدر یکی از مباحث مشکل فلسفی است و به همان اندازه سوال برانگیز؛ پاسخ مجملی را خدمتتان تقدیم می کنیم.

سرنوشت: حکم ازل؛ یعنی آنچه در روز ازل برای انسان تقدیر شده باشد. معنی دیگر سرنوشت قضا و قدر الهی است که هیچ فراری برای او نیست. 
اگر قائل باشیم به این که آنچه از ناکامی‌ها، بدبختی‌ها و زجرها که در این دنیا نصیب ما می‌شود سرنوشتی است که حضرت حق در ازل برای او تعیین کرده است نشان می‌دهد که پایه‌های توحیدی ما ضعیف است.
بعضی گروه‌ها گویند: قضا و قدر جبری است.
گروهی اختیاریون هستند و می گویند ما خودمان سرنوشت را رقم می‌زنیم و هیچ جبری در کار نیست.
گروهی می‌ گویند: لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین
یعنی انسان با اراده و اختیار خودش در قضای الهی غوطه‌ور است. همان که در بیان قطب دایره عالم امکان علی(ع)‌آمده که فرمودند: آنچه خدا برای علی مقدر کرده به آن خوشحال و راضی‌ام و تمام امورم را به خالقم تفویض کرده و به خدا توکل می‌کنم.
فلاسفه متاله گویند: در قضای الهی به تمام ممکنات آنچه لایق‌اند به احسن نظام یعنی زیباترین صورت عنایت فرمودند. اما وقتی ممکنات بخواهند آن را از قضای الهی به قدر الهی منتقل کنید یعنی از صورت عقلیه که قابل دیدن نیست بخواهند تجسمی در عالم ناسوت پیدا کنند باید با استفاده از عقل و تفکر باشد تا از این نهایت زیبایی که برای آنها مقدر شده بهره بگیرند و سهمشان را از خیرها بگیرند.
اما آیا قضایی که خدا برای ما در نظر گرفته تمام است یا ممکن است تغییر در آن رخ بدهد؟ فردی خدمت حضرت صادق آمد و پرسید یابن رسول الله، اگر قضای الهی مقدر شده و خدا آنچه را که حکمت است انجام می‌دهد. پس من دعا نمی‌کنم و همه را به او می‌سپارم.
حضرت فرمودند: خدای را بخوان و نگو کار تقدیر پایان یافته است. زیرا نزد حضرت حق مقامی بزرگ است که تا انسان آن را نخواند و از او نخواهد به آن نمی‌رسد.
در واقع رقم زدن سرنوشت هر کس با خود اوست. «لیس للانسان الا ما سعی» قضا و قدر در همه حال باید به امضای افکار برسد یعنی از تفکر تو انسان امضای قضا و قدر می‌شود. اگر تفکر من پست باشد سرنوشت خود را پست می‌سازم و اگر تفکرم عالی باشد سرنوشتم را با توکل به خدا و جدول قضای الهی عالی می‌سازم.
اما در مورد این سوال که چگونه بفهمیم حادثه‌های زندگی در قضای الهی برا ما تثبیت شده یا نه مقصر خود انسان است؟ 
باید دانست اگر انسان تمام شرایط و احتیاط لازم را انجام داد و با علم و آگاهی جلو رفت اما حادثه‌ای یا پدیده‌ای در زندگی‌اش رخ داد که به ظاهر شر است، باید ریشه یابی کند. ژان ژاک روسو گوید، اگر در سیر زندگی دچار حادثه‌ای شدید ریشه آن را پیدا کنید که مثلا آیا از سهل انگاری خودتان است؟ یا از پدر و مادر ناآکاه است؟ یا هزاران عامل دیگر.... گاهی هم حوادث را باید در جدول قضای الهی جستجو نمود و زیبا آن است که تسلیم قضا و قدر الهی باشیم چون خداوند حکیم است و در هر حادثه ای جز خیر و کمال برای او در نظر گرفته نشده است. 
تنظیم پاسخ از بین تحقیقات دانشمند معظم فیلسوف متاله حضرت استاد موسوی در ذیل تدریس جلد ششم اسفار 

پ

حجابهای درونی

5
با سلام و خسته نباشید با توجه به مثمر ثمر بودن مطالب وتشکر از شما و استاد بزرگوار یه سوال راجب مبحث حجابهای درونی داشتم ،با توجه به اینکه استاد بزرگوار فرمودن که حجابها و گره ها از دورانه طفولیت و جنینی به وسیله ی مادر وارد بدن ما میشه ،میخواستم بدونم همچین انسانهایی که از جنینی دارای حجاب میشن آیا میتونن تمام این حجاب ها و گره ها رو با گذشت زمان از روح و وجود خود پاک کنند یا خیر ؟
فاطمه لشینی
تاریخ : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶
در پاسخ به این سوال که حجابهایی که توسط غذای والدین، روحیه، حالات و اخلاق مادر، اضطرابهایی که از مادر به جنین منتقل شده آیا قابل جبران است و می شود این حجابها را از روح خود پاک کنند، باید اذعان داشت که روح انسان از عالم جبروت است و پاک و مقدس؛ پس ذره ای آلودگی در آن معنا ندارد. هر انسانی در فطرت توحیدی پاک و مطهر آفریده شده است. اما از جمله عوامل بسیار موثر در سعادت و شقاوت طفل در بطن مادر ربط والدین از دیدگاه محرمیت، دوران برخورد پدر و مادر، ناهنجاریهای روان، اضطراب و ناامنی‌های پدر و مادر است که تأثیر به سزایی بر فرزند خواهد داشت.
اما یک انسان می تواند پس از بلوغ در مرحلة اول سعی کند عواملی که موجب ایجاد این حجابها می شود از خود دور کد و آنجا که شهوت باطل درون انسان را فر می گیرد مراقبه داشته باشد. 
نکته دوم اینکه علم و اخلاق و روحانیت را در درجه اول زندگی شان قرار دهند و خودشان را زیر بار مسئولیت و اخلاق و دین و تهذیب قرار بدهند آن هم نه فرضا یک روز در هفته بلکه زمان بیشتری را در سیر علم و فلسفه و حکمت و در مسیر استادی حکیم قرار دهند که اگر در این مرحله قوی کار کنند اجتماع و محیط نمی تواند تاثیر زیادی بر او بگذارد.
استاد می فرمایند: به شما توصیه می شود که از اجتماع کناره گیری نکنید ولی کاری کنید که تاثیر قرآن و تهذیب بیشتر از تاثیر محیط و اجتماع باشد یعنی زمانی که برای فراگیری قرآن و ریشه دین و نبوت و ولایت صرف می  کنید بیشتر از زمانی هایی باشد که به مسائل متفرقه در اجتماع می گذرانید.

حضرت استاد می فرمایند: اگر واقعا در مسیر حکمت جلو روید با توکل به خدا ان شاء الله حجاب ها و گره های درون اندک اندک از بین خواهد رفت. موفق باشید. 



پ

ایمان

6
سلام
خسته نباشید
من مقاله ایمان را مطالعه کردم و متوجه منظور جمله"هریک جوششی در درون داشتند که پایه ایمان آن ها را از یکدیگر متفاوت میکرد"نشدم و این که پایه ایمان ابیذر بر صداقتش استوار بود و سلمان در دوست داشتن حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) . مگر این ویژگی تمام شیعیان نباید باشد؟
الناز نوده
تاریخ : ۲۲ دى ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۴ بهمن ۱۳۹۵
باسلام
البته  فهم  این  طور  مطالب  ناب  فلسفی  و عرفانی  نیاز  به  مقدمه  دارد،  فهم  این  حقیقت  که  هر کسی  جوششی در درون  دارد  که با آن  جوشش  پایه ایمان  او  متفاوت  می  شود، نیاز  به  دریافت مباحث  زیبای  جوهر و عرض  در فلسفه  و ظرایف  عرفانی  در حقیقت  ارتباط  های  موجودات  عالم  دارد. چنانی  که  در  بحث  ارتباط  مخلوقات  با حضرت  اله  داریم   که  چرا  برای  حضرت  حق  هزار  اسم  یا  صفت  تعریف  کرده  اند؟ چون  هر  کسی از  گذر یکی  از اسماء  به  او  نزدیک  می  شود، زیرا  طبایع  جواهر و امیال  مختلف  هستند و  هر  کسی از  آن  جوشش  درونی  که  دارد  با  خدا  مرتبط  می  شود. مثلا کسی  درونش  با  طبع  رحمانیت سازگار است، دیگری  درونش  با  طبع  رحیمیت سازگار است  و ...
امامان  معصوم  هم   «کلهم  نور واحد» هستند. شیعیان  هم  از  آن  طبع  و جوششی  که  در درون  دارند با آن خصوصیت  اخلاقی  که  در  امام  معصوم  قوی  تر است ربط دل  پیدا می کنند. 
ما در تاریخ  زندگی  ائمه  معصومین (علیهم السلام) داریم  که  ایشان  همه  ویژگی های  عالی  را  دارا  هستند ولی  در  یک  یا چند خصوصیت  اخلاقی شهرت  بیشتری  دارند. مثلا  کسی  از  پاکی  محمدی (ص) بهره  می برد، دیگری از عدالت  علوی  یا از عفت  فاطمی  یا از صبر و حلم  حسنی  یا از شجاعت  حسینی  یا از عشق سجادی  یا از علم  باقری  یا از صداقت  صادقی یا از کظم غیظ کاظمی  یا از بخشندگی  رضوی  یا از تقوای تقوی  یا از راهنمایی  کننده  نقوی  یا از  تحمل  عسگری  و در نهایت خشنودی  مهدی  فاطمه  بهره  می برند و ربط دل  پیدا می کنند؛ لذا  همه  شیعیان  در آرم  شیعه  مشترکند  یعنی  ایمان  و عشق  به ولایت، اما  پایه  های  ایمانی  درون  آن  ها  مراتب  و اقسام  پیدا می کنند. شیعیان  هم  خصلت  های  نیکو  و  پسندیده  واحدی  دارند ولی  بر اساس  عوامل  مختلف  یک  یا  چند ویژگی  در آن  ها بر جسته  تر می  شود ولی  به  این  معنی  نیست  که از سایر  ویژگی های  عالی بی بهره باشند. 
[1]  2  3  4  5  6  ... > >> >>|

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.