noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ | صفحه 163

۱۰۱۶
پ

اضطراب بر جوش

973
با تشکر از استاد ارجمند چند سوال داشتم: اول: جمادیت به چه معنی است؟ دوم: خلقت آدم از طور عزت بوده پس چطور انسانها گناه می کنند؟ سوم: در بیانات جنابعالی آمده که روح قوی می شود از شما خواهش می کنم در مورد قوی شدن روح کمی توضیح دهید. و سوال چهارم: از شما این است که اضطراب برجوش چیست؟ با تشکر از زحمات جنابعالی
محبوبه شاکری
تاریخ : ۱۹ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۵
خانم محبوبه شاکری، (پاسخ سوال اول) کلمة جمادیت و جماد: جماد، معنی اش روشن، همان سنگ است و امثال آن. ولی جمادیت گاهی شامل همان پدیده های مادی است و گاهی دل محکم را هم عنوان جمادیت می دهند. یعنی دلی که سخت؛ نه از کمال، نه از اخلاق، نه از معنویت متأثر می شود. این معنی جمادیت. (پاسخ سوال دوم) نه؛ حضرت آدم صفی ا...، آفرینشش از دید ظاهر قرآن، از همان عناصر است. یعنی خاک، باد و آب و آتش، و اینها در مادة حاک نهفته اند. اما عزت او، شرافت او، در تجرد اوست. به هر نسبت که تجردهایش، یعنی نیروهای غیر از ماده قوی تر باشند عزت او بیشتر است و به هر نسبت که نیروهای تجرد او ضعیف تر گردند، غلیان عصیان بر رحمان است. اینکه انسان به خطا می رود، از غلبة نیروی حیوانیت اوست نه نیروی شرافت و عظمت اوست. انسان دو بعدی آفریده شده، یک بعدش به حیوانیت، یک بعدش به رحمانیت. (پاسخ سوال سوم) روح، آن نیست که ضعیف باشد و سپس قوی گردد. روح همانند مرکز نور است و هستة نور، بلاتشبیه، بلکه بالاتر. اگر این روح در کالبد عارفی بود، قوی تر می شود و اگر در کالبد جفاکاری بود، ضعیف نمی شود. ولی از نیروی کمالی او، کسی یا همان صاحب روح بهر ور نخواهد شد. (پاسخ سوال چهارم) کلمة "اضطراب برجوش" از رویدادهای نادر و کم است و کمتر روی این تکیه می شود. اصطلاحی است که احتمالا بعضی از افراد برای خویش لقب داده اند. اضطراب ها آنگاه است که درون هر انسان به هر علت در مسیر تعادل، طریقش را طی نکند. اگر طریق سیر خویش را در تعادل طی کند، آرام است و اگر در تعادل طی نشود، در تشویش و اضطراب است. به دیگر عبارت تشویش ها از نقص انتظارهاست، چون از هر انسان انتظاری لازم. یعنی رؤیت هر انسان باید در شوق باشد، هرگاه که انسان، انسانی را در شوق ببیند، درونش آرام می شود و اگر همان انسان را در نفرت ببیند درونش به تشویش آید و نظیر آن. نام این اضطراب تقابل است. و گاهی اضطراب از درون خود انسان حاصل می شود. و این برآن است که آنچه باید انجام دهد، میسر به انجام آن نشده، نه اینکه آدم زشت کاری است، نه. توفیق نیافته، از عدم توفیق ها، ریشه اش یا نتجه اش اضطراب است. چنانیکه محصلی باید در مسیرد درس عالی جواب درس را بدهد، به هر علت توفیق ندارد. بجای آرامش تشویش است و به احتمالی تشویش و "اضطراب بر جوش" همان عدم توفیق انسان در کارهایش دانند و مراحل دیگر که خیلی از دید روانکاوی و جامعه شناسی، این بحث طولانی است که از همه آنها یا کثرت آنها خودداری می شود و جوابی که داده شد، اگر شما در مسیر باشید، معنی را دریافت خواهید نمود.
پ

شناخت خدا از احساس یا از طریق عقل؟

974
سلام می خواهم بدانم ،بهتر است خدا را باعقل شناخت و اثبات کرد و یا بر پایه احساس درک نمود، خداوند در این رابطه در قرآن سخنی دارد که بتوان به آن استناد نمود با تشکر.
مریم ر
تاریخ : ۱۹ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۵
در پاسخ شما که اشاره به عقل و احساس نمودید، احساس ناتمام است و نقطه دار، در حد امتداد نیست، در حد انقطاع است و آنچه در حد انقطاع باشد با او نمی توان به حق پیوست شد. پس با احساس که اندازه ها را می بیند، به حق نه. اما مسئله عقل آری، عقل تا حدی انسان را به زیبایی های درخت، به آرامش دریاها، به نوای زیبای پرندگان، به نیروهای درون انسان که گاهی در خیزش اند و گاهی در سکون و همان نیرویی که انسان را از سکون به تحرک، یا به اصطلاح علمی از استا تیک به دینامیک نشان می دهد، عقل است. و همین عقل، تا حدی انسان را به عظمت یک شکوه متوجه می سازد. ولی کار عقل تنها توجه دادن است و بس.
پ

تبریک میلاد حضرت علی(ع)

975
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر. من یکی از صحابه روزهای شنبه شب شما هستم. می خواستم از زحمات و درس عالی مقام شما تشکر کنم. و هنچنین روز بزرگ تولد اولین پیشوای مسلمین و روز عزیز پدر را خدمت تان تبریک و تهنیت عرض می کنم. این هم هدیه ناچیزی از طرف من آن را که دل بسان جان جانان باشد هجران و وصال هر دو یکسان باشد زین دل غبار هستی بردار تا عکس رخش همیشه تابان باشد
ویسی از صحابه یکشنبه
تاریخ : ۱۷ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۵
با تشکر از شما؛ ما درنیافتیم شما از صحابه روز اید یا از صحابه شب اید! چون اگر روز است پساوند شب درست نیست و اگر شب است، پساوند روز شایسته نیست!! از هر جهت از پیام شما، ما سپاس داریم و مرحله دوم راجع به شعری که حضرتعالی بیان فرمودید، خوب، اولا اگر مبالغة شعری را که همان چهره و منظر باشد، این مبالغه ای است که حضرتعالی دربارة ما نمودید، اما اگر مجموع شعر که حکایت از یک ربط روحانی دارد، که این اشعار تا جایی که من اطلاع دارم از شاعر نظنزی است، ممنونیم. همان که جهت ارتباط روحانی، از این جهت نیز سپاس گزاریم. در هر حال این احساس شما قابل تشکر است که به مبانی فلسفه و حکمت و عرفان عنایت دارید و امید بر آن است که دراین مسیر توفیق عالیه سهم تان گردد.
پ

استجابت دعا

976
با سلام و تشکر خدمت استاد گرامی من یک حاجتی از خداوند دارم ولی هرچه دعا می کنم مستجاب نمی شود حتی مادر و پدرم هم برایم دعا می کنند نماز حاجت و دعاها مربوط را هم زیاد می خوانم به نظر شما من از دعا کردند دست بردارم چون مشیت خداوند است و اصرار بر آن نکنم یا باز هم دعا کنم اگر دعا یا نماز خاصی برای ماه رجب برایم بنویسید ممنون می شوم.
ع.پ از تهران
تاریخ : ۱۵ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۵
پرسش شما در زمینه دعاست. و بیان آن است که به حاجت نمی رسید. یعنی به هدف نمی رسید. در حالیکه والدین شما هم برایتان دعا دارند. اول از شما می پرسم که، هدفی که انتخاب نمودید، برایتان خیر است یا شر است؟ می توانید تمیز بین خیر و شر را بگذاید یا نه؟ اینکه نوعی گله دارید که چرا به طلب نمی رسند، از کجا معلول آن طلب موجب زجرتان نشود؟ و موجب گرفتاری های جسم و جان؟! اگر انسان به این موضوعات، به ریشه اش بنگرد، در می یابد که فیض حضرت حق دائما معلق است. اینکه او نمی تواند به این فیض برسد نگرفتن این فیض برای او فیض است. نه اینکه پی مطلوب خود بگردد، خیر، یاید پی حکمت جهان برود، نه پی مطلوب خود. اگر این نکته را جهان توجه نماید، هیچگاه از حضرت باری که دعا می کند و در ظاهر به هدف نمی رسد، ناراضی نخواهد بود. چون طلب طالب، در طلب طی می گردد، نه طلب برای طلب باشد. اگر بتوانید این نکته هایی که گفتیم بیاید. اما اینکه از من پرسش نمودید که دعا کنم یا نکنم؟ آری، دعا ارتباطی است بین خلق و خالق، رازی است بین جاذب و مجذوب، رابطه ای است بین حبیب و محبوب. از سوی دگر منطق قرآن می فرماید: «ادعونی فاستجب لکم»، مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، شما می دانید به اجابت رسیدید، ولی معنی اجابت را ندانستید چیست. والا، او نه منع فیض می کند، نه منع رحمت، این خود هستید که باید آنگونه در جاذبیت او قرار بگیرید، که آنچه از دوست آید خوش آید!! نه اینکه یک نظر در شما باشد، که می خواهم از این دیواره بالا روم، چرا نمی روم؟ نه، این اشتباه است. شما بخواهید، دیواره ها برای شما نرم گردد، نه بخواهید که از دیواره بالا روید. پس جان مطلب آن است که دعا بسیار بجاست و طلب هم در هر حال زیبا برای طالب خواهد بود. اینکه گفتید در ماه رجب، در کتب ادعیه دستورها را داده اند. زیبا آن است که به کتب ادعیه مراجعه نمایید، در کارهای زیبا و حسن موفق باشید.
پ

1-جبر و اختیار 2-عالم ذر

977
با عرض سلام و خسته نباشید. اگر انسان قدرت انتخاب و تفکر دارد پس چرا انتخاب خانواده اش و موقعیتش یه دست خودش نبود؟ لطفا جواب قانع کننده و با سند بدهید. با تشکر فراوان. در ضمن عالم ذر وجود دارد؟
مرتضی از تهران
تاریخ : ۰۴ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۳ مرداد ۱۳۸۵
برای انسان در سراسر عمر، نیروی تفکر حاکم است؛ طبق قوانین علمی و منطقی و عقلی. ارزش انسان از سایر موجودات از تفکر اوست. سایر موجودات تا حدی شناسایی و بس. مثلا بعضی حیوانات آنکه به او علف می دهد، می شناسد. آنکه او را به سوی علف زار می برد، می شناسد. جنس مذکر و مونث را هم می شناسد و بس. این انسان است که نیروی تفکر در درون او حاکم است و آیه هایی هم از قرآن کریم نظیر «او لم یتفکرون» و «افلا تعقلون» و امثال آن فراوان است. پس چون در متن قرآن کریم ابعاث و تحریک بر تفکر می کند به یقین انسان دارای تفکر است. اگر بخواهیدمثالش را بیاید: امر مجهول و ناشناخته ای پس از مدتی می یابید که بر شما حل شد در صورت کوشش. این خود نشان تفکر است. و اما خود تفکر و متفکر و فکرکننده چیست؟ این بحثی است هم در منطق و هم در فلسفه از او یاد شده و جایش اینجا نیست. این یک مطلب. و اینکه گفتید انتخاب خانواده، انتخاب خانواده را از طریق تفکر نمی جویند. بلکه از طریق تجربه یا از طریق شناسایی قبلی باید بجویند، نه از طریق تفکر. آری تفکر هم بی اثر نیست. در هر حال انسان مکلف است خود خانواده خود را تشکیل بدهد. نه دیگری برای او تشکیل بدهد و ذی اثر باشد. در موضوع سوال دوم، ای کس؛ آن همه سوالهای علمی راجع به وجود، راجع به ماهیت، راجع به اصل واجب الوجود، راجع به معاد، راجع به انسان سازی، راجع به پایه های علمی جهان که سراسر آنها را نمودش را در سایت ارائه نمودیم، نیز از شخصیت های علمی چون شیخ انصاری و شیخ مفیدها در دین و مذهب؛ و بقراط و ارشمیدس ها و مکتب آگزیستها و مکتب رئالیسم ها، که این همه مطالب گفته شده نمی پرسید؟؟؟؟ چیزی را می پرسید که در شأن یک انسان والا نیست. بهتر آن است که آن موضوع دیگر را از پزشک متخصص بپرسید. جواب فعال از آن ما لازم نیست
پ

هدایت ازسوی حضرت حق

978
با سلام چگونه است که خدای مهربان کسانی را که با او ارتباطی ندارند ناگهان بر اثر یک اتفاق چنان به راه راست هدایت می فرمایند که از خیلی از مسلمانان هم پیشی می گیرند ولی کسانی را که با التماس از درگاهش طلب عفو و هدایت دارند هدایت نمی کند؟ سخت به هدایت محتاجم کمکم کنید.
بی نام
تاریخ : ۰۳ مرداد ۱۳۸۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۵ مرداد ۱۳۸۵
بر اینکه حضرتعالی درخواست مفهوم این مورد توحیدی را نمودید، باید گفته شود که همه آفریده ها از اویند، اینکه بعضی به قول شما ناگهانی به هدایت می روند یا به قول علم، اشراقی در درونشان می تابد، عوامل متعدد دارد: 1)غذایی است که در آن لحظه بهره گرفته 2)پاکی درونش 3)برخورد با مرکزی روحانی و معنوی و چندین عوامل دگر. و اما آنرا که گفتید التماس می کند ولی به هدایت نرسیده، چه دلیلی است که به هدایت نرسیده؟ بسیاری در نعمت ها غرق اند و خود ندانند و بعضی چیزها را نامش را ضلالت می گذارند، در حالی که همان هدایت است. مثلاً انسان به عقیده خودش یک اتومبیل زیبا فراهم کند، دارد به هدایت می رسد، از کجا معلوم که همان اتومبیل موجب نقص ماهیت او نباشد؟!! یا بعضی به کاری اقدام می کنند و موفق نمی شوند تصور می شود که او از التماس هایی که به حق نموده به جایی نرسیده. غافل از اینکه رسیدن به آن مطلوب عین قبح و زشتی های او خواهد بود. و گاهی امکان آن است که به طلبی سخت مشتاق است به آن مطلوب نمی رسد ولی در حقیقت عین مهر است برای او. این را هم بگوییم که حضرت حق آن نیستند که فرد فرد را به هدایت ببرند، خیر. راه هدایت در انسان گسترده است. چون عقل او، چون اراده او، چون فکر او، چون ذوق و مدرکات او، اینها اگر درست به کار ببرد همة اینها نامش هدایت است. هر چند او به ظاهر به مطلوب نرسیده است. آری پیامبران حق هم، امامان معصوم هم وسیله های هدایت اند. آری باید از منابع فیضی رسول ا...(ص) در زمان ما، از منابع اشراقی امامان معصوم در زمان ما بهره ها بگیریم. منتهی با دو گذر: 1)گذر درون، همانهایی که گفتیم، 2) دیگر مجرای برون که نبوت، ولایت و عصمت باشد. امید است که شما هم همچنان در مسیر حق و برد معنویت به هدایت نزدیک باشید.

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.