noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ | صفحه 10

۱۰۱۶
پ

ایمان

55
از چه سنی داشتن ایمان در زندگی انسان مخصوصا دختران نقش مهمی خواهد داشت؟ و معمولا در کدام مراحل و وقایع از زندگی
ش. سلیمانی
تاریخ : ۲۱ آبان ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۹ آذر ۱۳۹۵
با تشکر از پرسش شما. ابتدا بدانیم که خود ایمان به چه معناست؟ ایمان به معنی اعتماد کردن و پذیرفتن مذهب است. «جاء به النبی»: یعنی هرچه از سوی نبی آمد، نام آن ایمان است، تصدیق کتاب، فرشتگان و رسولان، ایمان نام دارد. یک مسلمان به توحید، نبوت، ولایت، عصمت و قرآن ایمان دارد؛ ایمان یعنی «إقرارٌ باللسان و عملٌ بالأرکان!» البته ایمان مصطلح همین است که انسان خداوند، پیغمبر، امامان معصوم، ‌قرآن، معاد، حساب عالم قبر و نکیرین را قبول داشته باشد. این‌ها حالات متعارف است! اما اگر فراتر بنگریم، ارتباط¬های دو انسان از ایمان است! یعنی اگر انسان‌ها به هم مؤمن نباشند، به یکدیگر مرتبط نمی‌گردند! ارتباط استاد و شاگرد، کارگر و کارفرما، فرمانده و فرمانبر، زن و مردی که در یک زندگی¬ سیر می‌کنند، دو خواهر و برادر که با هم در ارتباط محبتند، کلاس و مدرسه و معلم و شاگرد، دانشکده و کتبی که در این زمینه ‌هستند و نحوة تدریسشان همه از ایمان نشئت می‌گیرند؛ یعنی اگر ایمان را از بشریت باز گیرند، هیچ ارتباطی در بین بشریت معنی ندارد؛ حتی امام و مأموم، یعنی شما به مسجد که تشریف می‌برید، امام جماعتی که نماز جماعت می‌خوانند و شما اقامة نماز می‌فرمایید، این از ایمان است. یعنی اگر ایمان نباشد که این¬گونه کارتان را انجام نمی‌دهید. حال این ایمان گاهی به اندازة 1 و 2 درجه یا به اندازة 10 درجه است، مثلاً بین دو دوست ایمان هست به قدر پنج درجه؛ بین طالب و مطلوب ایمان هست به قدر هفت درجه؛ بین شوق و مشوّق ایمان هست به قدر هشت درجه؛ بین عاشق و معشوق ایمان هست به قدر ده درجه؛ آخرین درجات در این مرحله هست؛ یعنی وقتی که عاشق نام معشوق را می‌شنود، جسمش، جانش، چشمش، قلبش، خونش، ارکانش، هستی‌اش، ماهیتش، وجودش، جوهریتش، بقایش، نظامش، همه چیزش چه بخواهد یا نخواهد به لرزه می‌افتد! ارتباط مؤمن با خداوند مانند عاشق و معشوق است!! عاشق‌ نام معشوق را که می‌شنود، درجا تمام هستی‌اش را رها می‌کند و به یارش تسلیم می‌کند!! وقتی به او تسلیم شد، اینجا دیگر قلب به لرزه می‌آید، خون به لرزه می‌آید، جان به لرزه می‌آید، ماهیت به لرزه می‌آید، جوهریت به لرزه می‌آید! پس اینکه گفتید از چه سنی داشتن ایمان در زندگی انسان نقش مهمی دارد؟ یافتیم نقش ایمان فراتر از سن است و در تمام اوقات باید همراه انسان باشد اما برای درجه اهمیت و عظمت «ایمان» مثالی به یکی از جامعه‌شناسان متأخر به نام «کارل» می‌زنیم. از بیست و هفت کشور دنیا به کارل نامه نوشتند: «شما ریشه دردهای روانی مردم را در چه می دانید؟» کارل مدت‌ها فکر کرد حاصل تحقیقات خود را به این صورت تکثیر کرد که: آنچه من کاوش کردم این است که هیچ چیزی برای بیماری روان یا درد روان پیدا نکردم جز یک چیز و آن عدم ایمان به خداست. مثلاً‌ کسی یک مقامی داشته چندین نفر به او احترام می‌کردند، هم‌اکنون مقام و احترام را از او گرفتند. او اگر به خدا مؤمن باشد می‌گوید: خدایا! «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ»-(آل عمران آیة 26) چنین فردی پول داشته باشد سرمست است، نداشته باشد خوشحال است. چرا؟ می‌گوید: «من یک خدا دارم، او مرا بس، مگر وقتی که از مادر من متولد شدم چیزی با من بود؟ این‌ها همه عارضه‌های دنیا هست!» پس ایمان به خداوند انسان را همیشه استوار نگه می‌دارد. لذا کارل در جواب نوشت: هرچه من فکر کردم هیچ دلیلی برای بیماری روانی افراد نیافتم، مگر نبودن ایمان به خدا. اکنون که به اهمیت و گستردگی موضوع ایمان توجه کردید بدانید هر چند انسان ها فطرتاً ایمان دارند اما نقش والدین از همان آغاز طفولیت بسیار مهم است. انسان از سن تکلیف به بعد از ایمانی که در دوران طفولیت به او تزریق شده بهره‌وری و استفاده می‌کند. مثلاً دختر خانم نه سال کامل قمری داخل در ده سال اگر عملی خلاف از او سر بزند، مسئول و گناهکار است. قبل از نه سالگی باید پدر و مادر او را ادب کند، چون اگر پدر غیرت مردانگی داشته باشد دختر معصومش را از دوران طفولیت سه سالگی حفظ می‌کند تا زمانی که خود به قدرت فکری برسد. اگر مادری منظم باشد فرزندش را زیر بالش می‌گیرد و او را حفظ می‌کند تا زمانی که از خودش بتواند دفاع کند. در مبنای علم اجتماع یک زمانی مطالعه کردم یافتم دختری که از مهر مادرش سیر نگردد آنگاه که به سن نه‌ده سالگی برسد کافی است یک مرد، هرکه باشد، لبخندی به او بزند و همه عصمت او را پایمال کند؛ تمام فسادکاران اجتماع همین‌گونه پیدا شدند. در واقع، باید حیثیت نسوان و زنان و دوشیزگان از حرکت عقربه ساعت ظریف‌تر باشد... پس محیط زندگی و نقش والدین به‌خصوص مادر در تبلور ایمان آیندة کودک بسیار مثمرثمر خواهد بود. منابع : -کتاب کوکبً درسی، مولف استاد سید علی موسوی -رساله معاد، بارقة 11، ص 921
پ

فلسفه ی سجده

56
فلسفه ی سجده در نماز چیست؟
سیده حوریه شاپوریان
تاریخ : ۰۴ آبان ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۱ آبان ۱۳۹۵
ابتدای امر به این موضوع دقت داشته باشید که حوزه پاسخگویی این سایت مباحث فقهی و اصولی نیست ولی این مطلب تحقیقی است که ارائه می گردد: اولاًباید بدانیم لفظ صلاة پیش از اسلام به معنی «دعا» به‌کار می‌رفت اما پیغمبر اسلام لفظ صلاة را به‌قدری استعمال کردند تا به سرحد حقیقت رسیده و فقهای عظام از آن به عنوان «حقیقت شرعیه» یاد کرده‌اند. به این صورت که پیغمبر در هنگام صلاة وضو می‌گرفتند، تکبیر می‌گفتند، حمد و سوره را می‌خواندند رکوع، سجود و تشهد را به همین نحوی که بعدها در بین مسلمانان مرسوم شد انجام می‌دادند و این عمل پیغمبر موجب شد مسلمانان برای اقامة نماز به شیوة پیغمبر اقتدا کنند. پس با این مقدمه نباید به دنبال اقامة دلیل و برهان در ارکان نماز بگردیم بلکه باید حق بندگی به جا آوریم و مطیع فرمان حق زیرا ارتباط به حضرت حق دوگونه است: گاهی جنبه ذکر و سپاس و شکر است اینها را با هر حالت با هر بیان با هر سخن بیانش بی‌عیب است. اما نوعی دیگر عبادت است که او از فرمان به انجام آید که اگر چیزی با این فرمان در انجام همراه باشد دیگر این انجام برای او نیست. با توجه به این مقدمات اسرار مواضع سجده را از دید عرفا بررسی می‌کنیم. اسرار مواضع سجده لغت «سجده» و مشتقات آن نود و چهار بار در متن قرآن ذکر شده است و مختص انسان نیست بلکه اشیا هم سجده می‌کنند اما هدف از سجدة اشیا چیست؟! اگر بخواهیم با ذکر چند مثال پاسخ این سؤال را بدهیم باید گفت که سجدة قمر همان نور قمر است و سجدة خورشید اثرات و بهره‏های آن. سجدة درخت میوة آن و سجدة کوه همان گیاهانی است که بر پیکره‌اش می‌روید. در این مورد مطالبی را از بخش راز صلاة از جلد ششم فتوحات مکیة محیی‌الدین و نیز از نوشته‌های بزرگان دیگر مانند بخش اسرار صلاة از جلد سوم احیاء العلوم غزالی بیان می‌کنیم که در آن‌ها هدف از گذاشتن پیشانی بر زمین و انجام سجده عنوان شده است. این نکته مهم است که بدانیم چرا لب، گونه یا دیگر اعضای خود را در جایگاه سجده نمی‌گذاریم. همة این اعضا که متعلق به بدن ماست پس چه تفاوتی میان آن‌هاست؟ چرا فقط هفت موضع ‌ـ یعنی پیشانی، دو کف دست، دو زانو و سرانگشتان پاـ را در هنگام سجده به زمین می‌گذاریم؟ معظم له می فرمایند: روی این مطلب مطالعه و دقت کردم تا دریابم که آیا امور مذهب صرفاً تعبدی است یا نه. در واقع، می‌خواستم بدانم که آیا می‌شود چنین فرمانی بی‏جهت صادر شده باشد؟! در جستجوهای خود به اهمیت عدد هفت پی بردم. دریافتم که در عالم هفت کره یا مرکز نوری وجود دارد که هر کدام نقش خاصی را در نظام خلقت به عهده دارند: 1. عطارد 2. زحل 3. مشتری 4. خورشید 5. ناهید 6. نپتون 7. فلکالافلاک یا فلک اطلس. ما هم که به سجده می‏رویم هفت موضع را به زمین می‌گذاریم. در نظام عالم نیز هفت اصل وجود دارد: 1. حیات 2. علم 3. سمع 4. بصر 5. قلب 6. مغز 7. مجرد یا نفس. همچنین ستارگان منیر، کرات نوری، کهکشان‌ها و آنچه نگه‌دارندة کهکشان‏ها و موجب حیات عالم است همه به نوعی به عدد هفت‌ مربوط می‌شوند؛ ما هم که به سجده می‌رویم هفت موضع را باید به زمین بگذاریم. محیی‏الدین در فتح اسرار صلاة چنین می‏گوید: «وقتی ما هفت موضع را به زمین می‏گذاریم آرام هستیم پس هدف از سجده آرامش انسان است.» در واقع، نماز موجب آرامش انسان است و هر که نماز می‌خواند، درونی آرام دارد. عرفا معتقدند آن‌گاه که پیشانی در حالت سجده بر زمین قرار می‏گیرد در حقیقت در حال راز و نیاز با خداست. در یکی از دو کف دست جلوة نبوت و در دیگری جلوة ولایت قرار دارد لذا دو کف دست در هنگام سجده تکویناً به نبوت و ولایت اقرار می‌کنند. پیشانی تجلی‌گاه توحید است و در یکی از دو زانوی انسان جلوة معاد و در دیگری ایمان به معاد نهفته است. در سرانگشتان یکی از پاها نیروی ولایت و در دیگری نیروی عصمت نهفته است. پس طبق نظر عرفا هفت موضع بدن که در هنگام نماز بر زمین می‌گذاریم‌ هر کدام رمز و راز و اسرار خاص خود را دارند که اگر به آن‌ها آگاه باشیم، اعمالمان متعالی می‌شود. پس وقتی خدا را سجده میکنیم و هفت موضع بدن را به زمین گذاشتیم، نهایت ایمان ما با خدا مرتبط می‌شود. نتیجه آنکه با هفت موضع، ایمان خویش را عملاً به خدا نشان میدهیم. همة این¬ها که بیان شد، سرّ خداست! موفق باشید. منابع: . برگرفته از کفایة الاصول-تاریخ تدریس: 25/1/86 . آل عمران ص257: . برگرفته از کتاب شهاب ثاقب، ص52 . ابن عربی در جلد اول فتوحات مکیه، سید حیدر آملی در المقدمات من نص النصوص دربارة ابدال سبعه، اقطاب سبعه، اقالیم سبعه، افلاک سبعه، کواکب سبعه، سماوات سبعه، ارضون سبعه، اشواط سبعه، اسماء سبعه و... سخن گفته است. . محیى الدین ا‌‌بن عربى، فتوحات مکیه (14- جلد)، مصر، دار صادر، 1405ه‌ق، ج6، ص390؛ و الاعضاء السبعة التی علیها یسجد، (هی) بازاء الاقالیم السبعة.... سید حیدر آملی، المقدمات من نص النصوص، ص152. .برگرفته ازسوره مبارکه انفال- شب ششم رمضان
پ

معجزه در زندگی

57
با سلام از نظر عرفان خدا با هیچ یک از کارهای زمینی کاری ندارد و هر اتفاقی برای انسان بیفتد بدلیل تلاش های خود اوست پس چطور میتونیم معجزه رو در طول زندگی توجیه کنیم و اینکه بعضی اوقات برای اینکه خدا مشکلاتمان را حل کند نذر می کنیم؟
سیده کیمیا سعیدی
تاریخ : ۱۹ مهر ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۶ آبان ۱۳۹۵
متن پاسخ، تنظیم شده از منابع تحقیقی و ناب استاد سید علی موسوی پرسش شما به موضوع جبر و اختیار برمی‌گردد که اساساً پیدایش این فکر از کلامی‌ها بوده است و نه فلاسفه و عرفا. بخش اول سخن شما که می‌گوید «خدا با هیچ یک از کارهای زمینی کار ندارد» اگر هدف این باشد که خداوند طبق نظر بعضی از اشاعره با استناد به آیة پنجم سوره طه«الرحمن علی العرش استوی» معتقدند: خداوند بر تختی نشسته و از بالا بندگان را نظاره می‌کند. دیگر بیش از این بر بندگان تاثیرگذار نیست. این یک دیدگاه کاملاً نادرست است چرا که بر طبق این دیدگاه سلب قدرت از خداوند می‌شود و اینجا همانطور که گفتید دعا و توسل به معصومین و نذر از بنده و امورات خرق عادت چون شفای بیماران از عنایت خالق معنا نخواهد داشت. اما اگر هدفتان از بیان این عبارت این باشد که خداوند در امور بندگان دخالت نمی‌کند چون شأنیت و حکمت او اجازه نمی‌دهد که در امور جزئی بندگان تأثیر مستقیم بگذارد. این سخن پذیرفتنی است مگر در امور خارق عادت چون معجزه که حکمتی در کار است. اما در جلد اول اسفار بحث واجب و ممکن حضرت ملاصدرا در ربط خالق( واجب) به مخلوق (ممکن) نظرات مفصلی از فلاسفه در این زمینه مطرح می‌کنند اما فقط همین‌قدر بدانید که ملاصدرا و دیگر از فلاسفه الهی معتقدند خداوند علاوه بر اینکه موجب ظهور و بروز بندگان شده است اگر عنایتش را لحظه‌ای از مخلوقات بردارد آن‌ها در لحظه نابود می‌شوند. پس خداوند علاوه بر خلقت موجودات آن‌ها را در نگاه و عنایت خود قرار می‌دهد و این‌گونه نیست که موجودات بتوانند به منهای عنایت خالق بقا داشته باشند چه رسد که بر امورات خود قادر باشند. اما در مورد اینکه گفتید تمام افعال انسان از تلاش خود او نشئت می‌گیرد این هم جای بحث دارد. در این زمینه به دو دیدگاه اختیاریه و جبریه اشاره می‌کنیم. جبریه معتقدند که آنچه مؤثر در فعل انسان است، قدرت خداست، خداوند اعمال او را مقدر کرده و انسان ابزاری بیش نیست. (این مطلب از نظر مبنای دین و احادیث معصومین و دیدگاه فلاسفه متأله قابل قبول نیست) اما اختیاریه معتقدند: افعال انسان فقط متکى به قدرت و اختیار خود اوست. اختیاریه می‌گویند انسان در جهان آمده تا ناخدای سرنوشت خود باشد یعنی خودش سرنوشت خود را به دست گیرد. ما هم این نظر را می‌پذیریم چرا که اگر انسان نمی‌توانست در افعالش مؤثر باشد و سرنوشت خود را به دست نگیرد که به او نفس قدسی عقل روح و عشق اعطا نمی‌شد. پس خودش سرنوشت خود را معین می‌کند منتها با کمک درخواست از خالق. مصداق این بیان عبارت «لاحول و لاقوة الا بالله» است. یعنی حول‌ها و قوه‌ها و فرمان‌ها از خداوند است اما حرکت‌ها از بندگان است. این است که می‌تواند سرنوشت خود را در اختیار بگیرد و او موجودی یقیناً مختار است اما ارادة بندگان در طول اراده خداوند است. پس این مطالب نشان می‌دهد که تنها تلاش و کوشش انسان او را به موفقیت نخواهد رساند عنایت خداوند در افعال انسان ضرور است منتها نه عنایت مستقیم عنایت با واسطه. (اعطای مجردات و جوهر و استعداد و... به انسان خود عنایت غیر مستقیم خداوند به بندگان است) لذا بر طبق این دیدگاه مسائلی از قبیل دعای بندگان و امورات خرق عادت در عالم توجیه خواهد شد. موفق باشید! منبع: مبحث درسی اقتضای زمان از سلسله مباحث تحقیقی استاد سید علی موسوی تحقیق پیرامون سوره روم 81 صفحات 371 و 375
پ

مهدیه

58
سلام خدمت استادعزیزم استادموسوی من مهدیه هستم که ازشاگردان خانم گرمابدری بودم استادمیخواستم عیدغدیررابه شماتبریک بگم واینکه بگم بودن شمادراین دنیا دنیاروبرای من معنی داروزیبامیکنه خیلی دوستون دارم برقرارباشیدهمیشه
شاهسوار
تاریخ : ۳۰ شهريور ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۸ مهر ۱۳۹۵
با سلام متن ارسالی خدمت معظم له قرائت گردید. موفق باشید.
پ

اضطراب و دلشوره روحی در هر شب جمعه

59
با سلام و احترام من الان نزدیک یکسال هست که هر شب جمعه دچار اضطراب و دلهره و ترس میشم و با امدن روز جمعه آروم میشم به طوری که الان واقعا از آمدن پنجشنبه ها ترس دارم اما جمعه رو دوست دارم. خواستم استاد کمکم کنن که بدونم علتش چیه چون واقعا دارم اذیت میشم و از ترس دچار تپش قلب شدم چیزی هم نیست که به دکتر بگم چون بهم می خندن که یعنی چی هر شب جمعه این حالت رو دارید. خواهش میکنم کمکم کنید.نگید استاد به این سوالا جواب نمیده.واقعا نیاز به کمک دارم.خدا خیرتون بده یا علی
فاطمه سادات مسلمی
تاریخ : ۲۵ شهريور ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۸ مهر ۱۳۹۵
پاسخ تنظیم شده، از سلسله مباحث محقق و فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی می باشد که پیرو تماس تلفنی معظم له از کبودان در تاریخ 11/06/1385ه ش در شرح و تحقیق سوره مبارکه هود سال 1376ه ش بیان فرموده اند: ... بهتر آن است که بدانیم دل ها با یاد خدا آرام می گیرند. بسیاری از بزرگان در لحظات اضطراب توصیه به ذکر لاحول و لا قوة الا با... العلی العظیم می فرمودند. این نکته را هم داشته باشید که: حضرت رسول(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمودند که: هر گاه خواستی استراحت کنی، تا چهار کار مقدس را انجام ندهی، نخواب، یعنی پیغمبر(ص) به فاطمه(س) فرمودند. البته این نظر مبارکتان باشد، این دستورهایی که رسول ا...(ص) به فاطمه یا به علی(ع) یا سایر معصومین صادر فرموده اند، نه آن است که آنان عمل ننموده اند، نه، بلکه این را وسیله قرار داده¬اند تا همة مردم از این شیوه بهره گیری کنند. حضرت رسول فرمودند آن چهار عمل این است: 1ـ یک ختم قرآن انجام دهد. 2ـ جمیع پیامبران قبل از من را شفیع خود گرداند. 3- مؤمنین و مؤمنات را از خود خشنود کند. 4ـ حج و عمره را به جای آورد. حضرت فاطمه(س) فرمودند: در این ساعتی که من می خواهم بخوابم، چطور این چهار عمل چیز را انجام بدهم؟ حضرت فرمودند: روش را به تو می آموزم. حضرت استاد: (و شما هم که هم اکنون مخاطب من هستید، این روش را إن شاءا... انجام دهید). رسول ا...(ص) فرمودند که: سه مرتبه "سورة قل هو ا... أحد" را بخوان، عظمتش مانند این است که گویا یک ختم قرآن را به جا آوردی. دوم فرمودند: بگو "اللّهم صل علی محمد و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین" این ذکر را که بیان کنی، تمام انبیاء را شفیع خود قرار دادی. سوم، وقتی بگویی: "اللّهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات" در واقع همة مؤمنین و مؤمنات را از خود خشنود کرده ای. مرحلة چهارم بگو: "سبحان ا... و الحمد ل... و لا إله إلا ا... و ا... اکبر" که گویا یک حج عمره به جای آوردی. این مطلب را به عنوان یادگار داشته باشید. هم در شب و روز جمعه و هم در تمام ایام هفته، متوجه این ذکرها باشید. انشاا... موجب آرامش خواهد بود.
پ

سپاس از استاد

60
به نام خدا و با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار. از شما استاد گرامی برای سایت عالی و پر بارتان کمال تشکر را دارم. امیدوارم در پناه حق سالم و موفق باشید. اینجانب زرچینی شاگرد استاد گرمابدری خدا نگهدار شما
ن. زرچینی
تاریخ : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ خرداد ۱۳۹۵
با تشکر از عنایت شما، هیئت تحریریة این سایت هم از شما سپاسگزار است.
|<< << < ... 5  6  7  8  9  [10]  11  12  13  14  15  ... > >> >>|

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.