noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ | صفحه 21

۱۰۱۶
پ

سپاس

121
با عرض سلام بر استاد گرانقدر ، فیلسوف متاله حضرت استاد سید موسوی ، حقیقتا که زبانم قاصر است و قلمم ناتوان که از چنین استادِ عالم و فرزانه ای سپاسگزاری کنم، خدا را بارها و بارها شاکرم که روزی ام کرد حضور در سر کلاس درس ایشان را. بی نهایت از حضرت استاد، سپاسگزارم، راه یافتن به محضر ایشان دعای مستجاب شده ی من بود به عنایت حضرت اله و ولی بر حقش. می خواستم از محضر استاد کسب اجازه کنم تا بخشهایی از مقالات و رسائل عمومی سایت را برای برخی از دوستان علاقه مندم ایمیل کنم. سلامتی و طول عمر استاد را از حضرت اله خواستارم، امید انکه از گنجینه ی پر بهایشان بهره ها ببریم.
م.شعبانی از تهران
تاریخ : ۲۶ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۹ مرداد ۱۳۹۱
با سپاس از توجه شما. اشکالی در ارسال مقالات عمومی و گزیده رسائل سایت برای شیفتگان این وادی نیست.
پ

حرکت جوهری

122
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای فیلسوف و استاد بزرگوار و فرزانه استاد موسوی سوال بنده ناشی از عدم اطلاع و آشنایی کم در این حیطه علم الهی می باشد و به لطف خدا بواسطه آشنایی من با حضرت استاد و مباحث بسیار ارزشمند الهی و علمی ایشان امید است با افزایش دانش و عمل به آن در مسیر کمال طی طریق نمایم. سوال: طبق نظر ملاصدرا ارتباط جسم و روح: جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است یعنی انسان از ابتدا تشکیل نطفه ماده بود و در حرکت جوهری با تحولات پی در پی و دائم ماده به آستانه تجرد رسید و ماده روح شد؟! نه روح در ماده حلول کرد. به بیان دیگر روح وارد بدن نمی شود بلکه تجسم به سوی تروح می رود! آیا می توان چنین تعبیری داشت ادراکم درست است؟ در این صورت آیا قابلیت ماده اولیه تشکیل نطفه و حرکت جوهری آن در تکامل روح نقش بسیار مهمی دارد؟ ایا این گونه است؟ اگر چنین باشد که نوع ماده اولیه در تکامل روح نقش دارد که دور از معارف ما نیست چرا که در ادعیه مکررا به پاکی نطفه حضرت رسول صلواه الله و معصومین علیه السلام و نسل های قبل از ان اشاره می شود و این که منظور از این پاکی چیست؟ ایا قابلیت خاصی از ماده را گوشزد می کند که احتمال استعداد ماده خاص در حرکت جوهری تکامل یافته و نهایتا روح کامل و عظیم نقش دارد؟ و سوال دیگر در ادامه همین بحث آیا نقص در ماده اولیه جنین یا همان نطفه و تغییرات اولیه در این ماده منجر به نقص های جسمانی می شود می تواند در حرکت جوهری ماده و تکامل روح موثر باشد ؟ می توان بر اساس این نواقص ظرفیت تکامل معنوی را ارزیابی کرد ؟ گاهی اوقات این نواقص در ماده قابل مشاهده است گاهی اوقات این نواقص در ماده قابل روئیت از نظر فیزیولوژیک نیست. در هر صورت نوع و کیفیت ماده اولیه تشکیل نطفه چگونه در تکامل روح و ادراکات معنوی نقش دارد؟؟
موسوی از تهران
تاریخ : ۲۳ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۰۴ مهر ۱۳۹۱
در مورد بخش اول پرسشتان که آیا روح از جسم حاصل می‌شود؟ بله، ملاصدرا در ابتدای مسیر روح را جسمانیة الحدوث دانسته است. اما عقیدة حضرت استاد موسوی بر آن است که ایشان پس از دورانی که از نگارش اسفار گذشته است در جلد هشتم و نهم اسفار شیوة سخن و تحقیقشان از نفس و روح به گونه‌ای است که نشان می دهد عقیدة ایشان از جسمانیة الحدوث بودن نفس و روح برگشته است بلکه نفس و روح را از عالم علوی می دانند. به طوری که کاملا در تعریف نفس در جلد هشتم اسفار و بحث علت هبوط نفس آشکار است. و اما در مورد بخش دوم پرسش شما که آیا نطفه اول در تکامل روح چقدر مؤثر است، باید گفت هر چند در ادعیه به پاک بودن نطفه انبیا و معصومین تأکید شده است ولی این دلیل بر آن نمی شود که تکامل روح از جسم باشد و این نظر مردود است . قانونی است که هیچگاه از مادر ناقص فرزند کامل متولد نمی‌شود لذا طبق این قانون روح نمی تواند از جسم حاصل شود و ... رجوع شود به تدریس های حضرت استاد موسوی در ذیل جلد هشتم اسفار.
پ

سپاس

123
بسمه تعالی سخن از نیاز است و سیر کمال، گویند: آنچه در نیاز است همیشه هست و جاودانه. ما هم در این ایام مولانا و مقتدانا علی‌بن‌أبیطالب(علیه‌صلاةوالسلام) از خدا خواستیم همیشه درونمان را تشنه عطش و نیاز برای قرب استاد، برای کمال و علم قرار دهد اما نه هر علمی، علمی که در آن حکمت و فلسفه و عرفان موج بزند. استاد، شما در درس سوره نحل از مرد عربی سخن گفتید که تعصب جاهلیت درونش را پر کرده بود و جان دخترش را ستاند ما هم وقتی به خود نگاه می‌کنیم، می‌بینیم تعصب جاهلیت به شکل حسادت‌ها و کینه‌ها، به شکل خود مطرح کردن‌‌ها از درونمان سرک می‌کشد و حتی گاهی روی حق و حقیقت خاک می‌ریزیم و دفنش می‌کنیم تا بتوانیم خود را مطرح کنیم. و بعد استاد اینگونه فرمودید که آن مرد عرب آنقدر ضجه کرد، ناله کرد، خطایش را بیان کرد و طلب مغفرت نمود و آنجا بود که حضرت رسول(ص) از رحمت حق به بنده‌ها بشارتش دادند و با رحمة للعالمین بودنشان از حضرت حق طلب عفو برایش کردند و ما هم امروز به حریمتان معتکف شدیم تا اقرار کنیم که می‌دانیم در تعصب جاهلیتمان دست و پا می‌زنیم، می‌دانیم درونمان با رنگ حسادت و کینه متلون شده، می‌دانیم زینت درونمان به جای درخشش با لؤلؤ و مرجان‌های علم به دنبال درخشش برای مطرح کردن خود است. امروز آمدیم تا بگوییم استاد، می‌دانیم آن که باید باشیم نیستیم و حق شما و حق درس را ادا نمی‌کنیم اما آمدیم اقرار کنیم و بگوییم استاد خسته شدیم از بس از پشت دیواره حیوانیتمان سرک کشیدیم و خودمان را نگاه کردیم، خسته شدیم از بس خواستیم در پس میل‌های حیوانی‌‌مان خود را ارضا کنیم. آمدیم تا دستانمان را در دستانتان بسپاریم تا عقده‌های درونمان را جراحی کنید و از اسارت تعین نجاتمان دهید، آمدیم تا دستانمان را به شما بسپاریم تا از ساحل دریای علم به اوج و موج دریا بیاییم و عظمت و جلوه‌های سیر علم‌مان را ببینیم و بشناسیم. آمدیم تا بگوییم استاد در هر حال و هر شرایطی که باشیم به عنایت‌های شما نیاز داریم، به این علم نیاز داریم و فقیر این علمیم. آمدیم تا بگوییم استاد دل و جانمان افتخار می‌کنیم که خودمان را در این هیاهوی وانفسای دنیا به شما می‌سپاریم تا خود واقعی‌مان را نشانمان دهید و سیر هجرت را برایمان فراهم نمایید تا ضعف‌های درونمان قوت و قوت‌های بی‌اندازه درونمان ضعف شود و اکنون تنها می‌توانیم بگوییم استاد در حضور شما بودن و تلمذ در این مکتب درسی عین رحمت حق است و به راستی که در این روزگاران بشارتی از حضور در برابر یک استاد حکیم بالاتر نیست و نخواهد بود. استاد واقعاً از شما با جان جان ممنونیم که اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم و مروت، به جرأت باید بگوییم این سیزده رجب زندگی‌مان به هیچ عنوان مانند سال قبل نیست و درست مانند موج‌های آب دریا که به شن‌های ساحل می‌زند تا ‌ساییده شوند، در حضور شما بودن هم برایمان چون موج آب دریاست که هر روز بیشتر قبل آنچه هستیم را می‌بینیم و می‌شناسیم. حتی گاهی از خودمان به وحشت می‌آییم اما بعد می‌گوییم خدا را شکر که در حضور استادی حکیم هستیم که با عنایت‌های حکیمانه‌اش با قرب و بعد‌هایش ما را به خود می‌آورد تا شاید از جرگه حیوانیت در آییم و بوی انسانیت به مشاممان برسد. تنها می‌توانیم بگوییم همانگونه که شما در درس سوره نبا فرمودید طبیعت برای بی‌نظمی‌ها و نامعقولی‌هایی که درونش دارد نیاز به قدرت و عنایت حضرت رب‌الأرباب دارد ما هم نیاز به تلمذ در برابر استادی حکیم داریم تا با عنایت‌هایش بی‌نظمی‌ها درونمان را منظم سازد و نامعقولی‌های درونمان را به تعادل آورد و تقرب به وادی مقدس را جلوه راهمان سازد. استاد با تمام وجودمان از زحمات و عنایت‌های شما ممنون و سپاسگذاریم.
یکی از صحابه درسی از تهران
تاریخ : ۱۸ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
با سلام متن ارسالی شما خدمت معظم له قرائت شد. موفق باشید.
پ

سپاس

124
بسمه تعالی سخن از نیاز است و سیر کمال، گویند: آنچه در نیاز است همیشه هست و جاودانه. ما هم در این ایام مولانا و مقتدانا علی‌بن‌أبیطالب(علیه‌صلاةوالسلام) از خدا خواستیم همیشه درونمان را تشنه عطش و نیاز برای قرب استاد، برای کمال و علم قرار دهد اما نه هر علمی، علمی که در آن حکمت و فلسفه و عرفان موج بزند. استاد، شما در درس سوره نحل از مرد عربی سخن گفتید که تعصب جاهلیت درونش را پر کرده بود و جان دخترش را ستاند ما هم وقتی به خود نگاه می‌کنیم، می‌بینیم تعصب جاهلیت به شکل حسادت‌ها و کینه‌ها، به شکل خود مطرح کردن‌‌ها از درونمان سرک می‌کشد و حتی گاهی روی حق و حقیقت خاک می‌ریزیم و دفنش می‌کنیم تا بتوانیم خود را مطرح کنیم. و بعد استاد اینگونه فرمودید که آن مرد عرب آنقدر ضجه کرد، ناله کرد، خطایش را بیان کرد و طلب مغفرت نمود و آنجا بود که حضرت رسول(ص) از رحمت حق به بنده‌ها بشارتش دادند و با رحمة للعالمین بودنشان از حضرت حق طلب عفو برایش کردند و ما هم امروز به حریمتان معتکف شدیم تا اقرار کنیم که می‌دانیم در تعصب جاهلیتمان دست و پا می‌زنیم، می‌دانیم درونمان با رنگ حسادت و کینه متلون شده، می‌دانیم زینت درونمان به جای درخشش با لؤلؤ و مرجان‌های علم به دنبال درخشش برای مطرح کردن خود است. امروز آمدیم تا بگوییم استاد، می‌دانیم آن که باید باشیم نیستیم و حق شما و حق درس را ادا نمی‌کنیم اما آمدیم اقرار کنیم و بگوییم استاد خسته شدیم از بس از پشت دیواره حیوانیتمان سرک کشیدیم و خودمان را نگاه کردیم، خسته شدیم از بس خواستیم در پس میل‌های حیوانی‌‌مان خود را ارضا کنیم. آمدیم تا دستانمان را در دستانتان بسپاریم تا عقده‌های درونمان را جراحی کنید و از اسارت تعین نجاتمان دهید، آمدیم تا دستانمان را به شما بسپاریم تا از ساحل دریای علم به اوج و موج دریا بیاییم و عظمت و جلوه‌های سیر علم‌مان را ببینیم و بشناسیم. آمدیم تا بگوییم استاد در هر حال و هر شرایطی که باشیم به عنایت‌های شما نیاز داریم، به این علم نیاز داریم و فقیر این علمیم. آمدیم تا بگوییم استاد دل و جانمان افتخار می‌کنیم که خودمان را در این هیاهوی وانفسای دنیا به شما می‌سپاریم تا خود واقعی‌مان را نشانمان دهید و سیر هجرت را برایمان فراهم نمایید تا ضعف‌های درونمان قوت و قوت‌های بی‌اندازه درونمان ضعف شود و اکنون تنها می‌توانیم بگوییم استاد در حضور شما بودن و تلمذ در این مکتب درسی عین رحمت حق است و به راستی که در این روزگاران بشارتی از حضور در برابر یک استاد حکیم بالاتر نیست و نخواهد بود. استاد واقعاً از شما با جان جان ممنونیم که اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم و مروت، به جرأت باید بگوییم این سیزده رجب زندگی‌مان به هیچ عنوان مانند سال قبل نیست و درست مانند موج‌های آب دریا که به شن‌های ساحل می‌زند تا ‌ساییده شوند، در حضور شما بودن هم برایمان چون موج آب دریاست که هر روز بیشتر قبل آنچه هستیم را می‌بینیم و می‌شناسیم. حتی گاهی از خودمان به وحشت می‌آییم اما بعد می‌گوییم خدا را شکر که در حضور استادی حکیم هستیم که با عنایت‌های حکیمانه‌اش با قرب و بعد‌هایش ما را به خود می‌آورد تا شاید از جرگه حیوانیت در آییم و بوی انسانیت به مشاممان برسد. تنها می‌توانیم بگوییم همانگونه که شما در درس سوره نبا فرمودید طبیعت برای بی‌نظمی‌ها و نامعقولی‌هایی که درونش دارد نیاز به قدرت و عنایت حضرت رب‌الأرباب دارد ما هم نیاز به تلمذ در برابر استادی حکیم داریم تا با عنایت‌هایش بی‌نظمی‌ها درونمان را منظم سازد و نامعقولی‌های درونمان را به تعادل آورد و تقرب به وادی مقدس را جلوه راهمان سازد. استاد با تمام وجودمان از زحمات و عنایت‌های شما ممنون و سپاسگذاریم.
یکی از صحابه درسی از تهران
تاریخ : ۱۸ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
با سلام متن ارسالی شما خدمت معظم له قرائت شد. موفق باشید.
پ

متفرقه

125
سلام : ضمن ارادت بسیار به عالمان دین و زندگی بیان نکاتی اینچنین قابل ذکر است. 1- کاربرد عناوین و القابی مثل محقق ، فیلسوف ، حکیم و ... نشان تهی بودن و نقصان دارد و نه چیز دیگر . 2- در چند جلد کتاب منسوب به ایشان طی بررسی که شد چندان هم چنگی به دل نمی زد و خود نشان از کپی برداری داشت و نه پختگی و عدم استقبال مردم برای خرید آنها دلیل مدعاست . نهایتا باید توصیه نمود : افتادگی آموز اگر طالب فیضی
ناشناس
تاریخ : ۰۸ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۸ خرداد ۱۳۹۱
و اما در پاسخ به شما که خود را بی‌ادعا معرفی کردید، باید بگوییم: وقتی کسی دورة پزشکی یا مهندسی را طی می‌کند، عنوان «دکتر» و «مهندس» به او می‌دهیم یا اگر کسی به زیارت خانة خدا نائل شود، ‌به او عنوان «حاجی» می‌دهند و این متعارف مردم است و کسی بر آن خرده وارد نمی‌کند. آری، اگر به کسی که محقق نیست عنوان محقق بدهند جفاست اما آن‌که عمرش را در راه تحقیق گذاشته باشد، و ما شاهد آن باشیم، حتماً به او «محقق» خواهیم گفت هر چند تحقیقات ایشان به مذاق شما و مثل شمایی خوش نیاید. و اگر این تحقیقات در وادی فلسفه و در مسیر ارزیابی نظریات فلسفی باشد پس اطلاق واژة فیلسوف نیز غلط نخواهد بود و ... در مورد بخش دوم سخنتان:‌ اظهار نظر جنابعالی در مورد کتاب‌های معظم‌له ما را به یاد اظهار نظر بعضی در مورد کتاب اسفار ملاصدرا می‌اندازد که می‌گویند اسفار ملاصدرا کپی الهیات و شفای ابن سیناست ولی این اظهار نظر غیر تخصصی می‌باشد. در صورتی‌ که کتب تفسیری ایشان را بررسی کرده باشید مطمئناً دریافتید که تحقیقی است از میان منابع تفسیری چون صافی فیض کاشانی، تفسیر کبیر فخر رازی، کشاف زمخشری، روح‌البیان بروسی، تفسیر فرات کوفی و تحقیق لغوی در واژه‌های آیات قرآن کریم از منابع مربوطه (لسان‌العرب، تاج‌العروس، لغت‌نامة دهخدا و...) و در پایان نظر خاص فلسفی، حکمی و عرفانی معظم‌له در ذیل آیه و در صورتی که کتب فلسفی را مطالعه و بررسی نموده‌اید، مستحضر هستید که کتاب‌های نفس قدسی الهی بارقه اول و دوم شرح و بررسی اسفار اربعة ملاصدرا به ضمیمة تحقیقات فلسفی و عرفانی در این زمینه می‌باشد و اما در مورد بخش پایانی سخن شما یعنی «عدم استقبال برای خرید کتاب»، با افتخار تمام عرض می‌کنیم به عنوان مثال کتاب کوکب دری معظم له که شرح و تفسیر سورة ‌مبارکة انفال است، بعد از کمتر از یک سال هزار نسخة آن به فروش رسید و ان شاء ا... در پی تجدید چاپ آن هستیم. خوب است با آگاهی بیشتر قضاوت کنید. ان شاء ا... در مسیر علم و کمال مستدام باشید.
پ

ورود به سیر درسی معظم له

126
باسلام خدمت استادمعظم این جانب از طلاب مکاسب خوان و علاقه مند به دریافت سیر مطالعاتی از استاد معظم می باشم دوست دارم با دستگیری های شما از مطالب ناب فلسفی وعرفانی در تبلیغم استفاده نماییم امیدوارم استاد عطش حقیر را بی پاسخ نگذارند سالهاست انتظار یک استاد مشاور برای آشنایی با کتب عرفانی را می کشم با تفسیر المیزان نزدیک 3سال تخصصی کارکرده ام اما پرهیز اساتیدم از مطالعه آثار عرفانی عطشم را بی پاسخ گذاشته عطشی که هر از چندگاهی سرباز می کند و پاسخی برای آن ندارم آری خفته را کی خفته بیدار کند امیدوارم حضرت امیر (ع)صدای خسته ام را بشنود و به وسیله شما پاسخم دهد.
مسلم حاتمی از کرمانشاه
تاریخ : ۰۳ خرداد ۱۳۹۱
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
با سلام 1. برای آغاز مسیر ابتدا خود را معرفی نموده و سیر علمی خود را بیشتر شرح دهید. و اما برای ورود به سیر درسی معظم له، ابتدا بخش مقالات همگانی و گزیده رسائل که برای عموم باز می‌باشد را مطالعه بفرمایید تا بیشتر با دیدگاه‌های استاد و نظریات ایشان آشنا شوید. 2. می‌توانید کتابهای چاپی معظم له را تهیه نموده و مطالعه نمایید. (کتاب‌ها را به صورت پستی نیز می‌توانید دریافت کنید.) 3. و اما مرحلة آغازینی که معظم له بر آن تأکید دارند آن است که عرفان باید با پایه‌های محکم علمی باشد لذا در صورتی که مایل باشید می‌توانید در بخش آموزش مجازی فلسفه ثبت نام نمایید. که البته باید گفت شیوة تدریس معظم له در همة باب‌های فلسفی با رنگ مذهبی، عرفانی و اخلاقی آمیخته است. 4. در مرحلة بعد می توانید عضو نوارخانة معظم له باشید و دروس و سخنرانی‌های تفسیری و فلسفی ایشان را به صورت فایل صوتی از طریق اینترنت دریافت کنید. موفق باشید.
|<< << < ... 16  17  18  19  20  [21]  22  23  24  25  26  ... > >> >>|

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.