noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

پرسش و پاسخ | صفحه 11

۲۱۶
۱۰۱۶
پ

سپاس

61
در ضمن فایل صوتی شما که تبلیغش را صفحه اول سایت گذاشتید گوش دادم البته جایی آمدم که اینترنت پر سرعت دارد و اگر نه گوش دادن فایلهای ام.پی.تری مشکل سازه ولی خواستم بگم طنین صوت جذابی دارید. و با یک عشقی از ملاصدرا با شاگردانتان بی هیچ غروری و .... صحبت کرده اید.
هدایت
تاریخ : ۰۱ مهر ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۲ مهر ۱۳۹۰
متشکر از توجه شما.ان شاء ا... هر ماه ادامه این نمونه صوتی را که پیرامون سیر زندگی علمی و عرفانی و ارتباطهای خاص ملاصدراست، می توانید ملاحظه بفرمایید.
پ

سپاس

62
در شعاع قرب استاد در احوالات بزرگان است که هر گاه احساس حقارت در علمشان داشتند به قرب استاد می‌رفتند تا از این حقارت به عظمت و شکوه درون دعوت شوند و ما هم بعد از طی سفری ملکوتی از عالم نور، از عالم زیبایی‌ها که به این عالم ناسوت آمدیم و برایمان هم‌چون نقطه‌ای کور بود که چیزی جز احساس حقارت در آن موج نمی‌زد، نا‌امید و خسته از همه چیز و همه کس در گوشه‌ای خزیده بودم و همه درها را بسته می‌دیدم و تنها خدا خدا می‌کردم تا شاید به سویش پرواز کنم و این شده بود همه امیدم در زندگی.اما روزی به جای پرواز به سوی خودش، دری از درهای بهشت را در همین عالم ناسوتش به بهانه زیارت علی بن موسی الرضا(ع) به رویم باز کرد، دری که نقش و نگارش را، استاد معظم حضرت استاد موسوی می‌زنند و با زحمات بی‌دریغشان حقایق عالم مایری و مالایری را به دل و جان شاگردان می‌نگارند و تمام همشان تهذیب شاگردان است، تا شاید روزی باشد که با تبر علم، فلسفه، حکمت و عرفان آن بت‌‌های هزار و یک رنگ درونمان را بشکنیم و تنها صنم درونمان به سوی یک حق باشد، تا شاید روزی برسد که درونمان حتی به قدر انگشتوانه‌ای به نور حقیقی عالم، به آن منهاج اصلی عالم که چیزی جز نبوت، ولایت و عصمت نیست روشن گردد. تا قبل از ورود به مکتب درسی حضرت استاد و لوله‌ای بس بزرگ را در خونم، در رگ و پی‌ام، در همه وجودم حس می‌کردم، انگار که در اغمایی بس طولانی رفته بودم، اما با عنایت حضرت حق وقتی به حریم درس آمدم و به حریم و قرب استاد شدم، آن‌جا بود که حظ آمدن به ناسوت را چشیدم، آن‌جا بود که نوای وعده سفر به سوی عظمت و شکوه درون و هجرت از تعین‌ها و نواقص، فؤادم را پر کرد، آن‌جا بود که پگاهان و سحرگاهان رخِ زیبایش را برایم نمایانگر ساخت، آن‌جا بود که از بیان مولانا و مقتدانا علی‌بن‌أبیطالب علیه صلاه و السلام برایمان گفتید که ای انسان! تو فکر کردی همین جرم صغیری، نه، عالم اکبر در وجود تو نهفته است! و این سرآغاز جولان عشقی بود که حضرت رب الأرباب در وجود هر آدمی به ودیعت نهاده است. که خود دلیل بر همان بیان ولتر است که: برای هر کس باید دو تولد باشد: یک تولد از مادر است که همان تولد ماهیتی است و یک تولد هم برای کمال است که به راستی این جز در سایه سار نَفَس و نگاه استادی حکیم و عارفی وارسته میسر نمی‌باشد. به واقع تنها در چنین مأمنی است که به ما می‌آموزند جان آیه «بینهما برزخ لایبغیان» را. و فرمودید که سینه عالم بدون گوهر نبوت، ولایت و عصمت، که برزخ بین این دوست، استقامت ندارد. یعنی برای این‌که عالم سرافراز بماند و در برابر حادثه‌های زمانه و تاریخ متزلزل نشود، در برابر آتش‌های گداخته ذوب نشود، باید حقی باشد تا جلوی این لرزه‌ها را بگیرد، تا جلوی این ذوبیت‌ها را بگیرد و شما این سرّ عالم را به ما دادید، که تنها حَبلی که می‌توان به آن چنگ زد، حبل ولایت است، تنها سراجی که می‌تواند انسان را به سوی صورت غایت‌الغایاتش هدایت کند و نورش هم موجب جوشش درون و هم اشراق برون شود، ولایت و نبوت است و تنها نیروی لایتناهایی که، جوششی زلال درون هر انسان می‌آورد، جوششی که همیشه باشد و هیچ‌گاه ساکت نشود، شهد عصمت اللهی فاطمه الزهراست که حقاً در سیر درسی معظم‌له اگر از فلسفه، اگر از حکمت، اگر از بارقه‌های عرفانی و نکات علمی سخنی هست، تمام بهانه‌ای است برای یافتن و یابیدن حقیقه الحقایق و نیز جلوه این معظم‌های عالم. و این‌جاست که با یابیدن این عظمت‌های عالم به حقیقتِ انبساط رجا می‌رسیم. به راستی که یافتن توحیداللهی و این حقایق عالم از هر مأمنی ممکن نیست و تنها در چنین لجنه و مکتبی که در آن نام شخصیت‌هایی چون: ملاصدرا، حاج‌ملاهادی سبزواری، سید بحر‌العلوم، شیخ انصاری، شیخ مفید (أعلی‌الله‌مقامهما) که در علم و عملشان امضای ولایت و تأیید حضرت حجت بر آن‌هاست، می‌توان به جان این اسرار راه یافت. وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم، با خود می‌اندیشم که انسان گاهی در جایی نیست پنجره‌ای را باز می‌کند تا صدا را هر چند از دور دست بشنود اما گاهی این جسمش هست، گوشش الفاظ را می‌شنود اما انگار چون ضربه پتکی بر سندان بی‌اثر است اما اکنون ما در حریم درسی محقق و فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی آمدیم، زانو زدیم و اقرار می‌کنیم که دیگر وقتش رسیده که پنجره دلمان را باز کنیم تا نسیم جان‌بخش نفس استاد روحمان را زنده کند و از رخوت و سستی در آورد و اکنون در چنین روزی که روز ورودمان به شعاع قرب و حضور در برابر استاد دل است، به مکتب عشق و اراده است، به مکتب بودن و خواستن است، به مکتب امید و حیات است، به مکتب زیبایی‌ها و زیبادیدن‌هاست افتخار می‌کنیم.و به تمام این لحظات و آنات که با وجود همه نالایقی‌هایمان به این بزمگه راهمان دادند و فؤادمان را با آب قراح غسل دادند و به حریمشان محرممان ساختند، افتخار می‌کنیم و تنها می‌توانیم بگوییم این زیباترین و با عظمت‌ترین و با شکوه‌ترین عطیه و هدیه‌ایی است که در طی زندگی‌مان به ما داده شده و از حضرت استاد موسوی، از صاحب علممان، از او که در هر شرایطی رهایمان نمی‌کند، از او که همیشه او را و عنایتش را با خود می‌بینیم و می‌دانیم، نهایت سپاس و تشکر را داریم و به امید این‌که روزی باشد تا بتوانیم حتی به اندازه ذره‌ای قدردان تمام زحمات و الطافتان باشیم. با نهایت سپاس از حکیم و عارف وارسته حضرت استاد موسوی
ه.ت از تهران
تاریخ : ۱۷ شهریور ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۳۱ شهریور ۱۳۹۰
با سلام مطلب ارسالی شما خدمت معظم له قرائت شد. موفق باشید.
پ

سپاس

63
سلام با دعای خیر در روز عید فطر به اتفاق خانواده به روستای برنورد رفتیم که تابلوی نصب شده جلو ی خانه استاد ما را شگفت زده کرد که از دل این روستای کوهستانی و کوچک چنین مرد بزرگ و دانشمندی بر خواسته است و موجب مباهات ما بردسکنیها شده و خداوند منان را شاکر هستیم و برای سلامتی حضرت استاد در حرم امام رضا ع دعاگو خواهم بود سلامتی و سعادت علامه دعای هر روز ماست. خدا نگهدار
محمد مصطفایی از مشهد
تاریخ : ۱۴ شهریور ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۲۰ شهریور ۱۳۹۰
با سلام از توجه و عنایت شما سپاسگزاریم. آری، سال‌ها پیش بود که در اتاقکی روبروی همان جویبار و در کنار همان مسجد در برناباد فرزندی متولد شد که در جانش علومی به ودیعت نهاده شده بود و رسالت داشت که بسیاری از مرده دلان که درگیر روزمرگی ایام شده اند را نجات دهد. به راستی در جان آدمی چه می گذرد آن گاه که به سوی انجام رسالت خویش گام برمی دارد؟! آری، پس از چند سال که به اتفاق یکی از اعضاء خانواده برای زیارت به کاشمر سفری می‌ کند، به تنهایی به حوزه علمیه حاج شیخ آن روز مراجعه و ثبت نام می کند و در یک اتاقک مدرسه با نهایت عشق سیر علمی را آغاز می کند و ... و اکنون حدود سه هزار ساعت تحقیقات ناب پیرامون آیات کلام ا... مجید و نیز مباحث ناب فلسفی از مجلدات اسفار صدرایی با تحقیق پیرامون نظرات محققان شرق و غرب به انضمام اشراقات الهی، حاصل عمر پر برکت ایشان است. البته قابل ذکر است آثار فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی در حال چاپ است و تا هم اکنون سه اثر از ایشان چاپ شده است: 1. نفس قدسی الهی 1و 2 2. کوکب دری (تفسیر سوره مبارکه انفال به انضمام بیان شکوهی از زندگی فاطمه الزهرا(ع) و بررسی بعضی نظرات فلاسفه غرب) موفق باشید.
پ

سپاس

64
بسم الله الرحمن الرحیم از حضرت استاد و دانشجویان گرانقدر ایشان که زمینه ی بهره وری را فراهم می آورند کمال تقدیر و تشکر را داریم.
محمد حسین ضرغامی از تهران
تاریخ : ۲۹ تیر ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۷ مرداد ۱۳۹۰
امید است از توجه به این سایت و مطالعه مقاله ها و گزیده رسائل و بخش های مختلف دیگر سایت، به حق متصل شوید.
پ

سپاس

65
بسم الله الرحمن الرحیم بسیار افتخار می کنم که یکی از بازدید کنندگان این وب سایت مبارک می باشم. بر خود واجب می دانم از حضرت استاد کمال تشکر را داشته باشم و از صمیم قلب بهترین ها را برای ایشان و شما بزرگوارانی که زحمت تنظیم وب سایت را به دوش می کشید داشته باشم. درود و سلام فراوان ما را به محضر استاد برسانید. و من الله التوفیق
محمد حسین ضرغامی ازتهران
تاریخ : ۰۵ تیر ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۴ تیر ۱۳۹۰
مطلب ارسالی شما خدمت معظم له قرائت شد. و اما کبودان و کبودانی ها.... شخصیت استاد به منهای شخصیت علمی و تحقیقی، روزگاری به عنوان روحانی کبودان بوده و اهل کبودان پشت سر ایشان در مسجد نماز می‌خواندند، به پای سخنرانی های علمی ایشان می‌نشستند و بی آن که خود بدانند و توجه کنند در حقیقت مدیون استاد هستند. روزگارانی پدر بزرگوار ایشان، عالم ربانی سید حسین موسوی نیز روحانی پدرها و مادر‌های نسل کنونی کبودان بودند و .... و اما کبودانی‌ها نیز چون دیگر از بشریت غرق در زندگی‌های حق و باطل خود هستند. نه از مردان و زنانی که خاصه از استاد درس گرفتند و نه از آنانی که از عنایات استاد بهره‌مند بودند و نه آنان که روزگارانی اطراف استاد خم و راست می‌شدند از هیچ کدام ندیدیم و نشنیدیم که روزی زنگ درب منزل استاد را جهت احوالپرسی به صدا درآورند. نشنیدیم و ندیدیم بپرسند: "استاد، شما میهمان ما در کبودان هستید، چیزی نیاز ندارید؟..." حتی ... و حتی .... ندیدیم و نمی‌شنویم وقتی در کوچه باغ های کبودان سواره یا پیاده حرکت می‌کنیم، جوانمردی سلامی به استاد عرض کند و یا دستی به عنوان سلام برای استاد بلند کند ... هر چند نیازی به این سلام‌های راست و دروغ نیست اما... آجرکم ا...
پ

سپاس

66
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد موسوی اینجانب س. علیدوست از مقالات شما اطلاعات زیادی کسب نموده و با تمام وجودم از شما تشکر می کنم.
علیدوست
تاریخ : ۱۸ خرداد ۱۳۹۰
ج
نام پاسخگو: فیلسوف متاله استاد موسوی
تاریخ پاسخ: ۱۴ تیر ۱۳۹۰
ما هم عرض سلام داریم و امیدواریم در مسیر حق موفق باشید.
|<< << < ... 6  7  8  9  10  [11]  12  13  14  15  16  ... > >> >>|

سوالات خود را بپرسید

سایت اینترنتی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی پاسخگوی پرسشهای فلسفی، حکمی و عرفانی شما می باشد.

توجه: در مورد سوالهای احکام، جهت اطلاع از آخرین استفتائات با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.