noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

در پی غایت وجودی انسان

«بسمه‌تعالی»

در پی غایت وجودی انسان

گاه که در خلوت به غایت وجود و هستی نوع انسان می اندیشیم، با وجود آن که صاحب نظران در این وادی بسیار سخن گفته اند، بین خود و حقیقت فرسنگ ها فاصله می بینیم و آئینة دل خود را پرزنگار؛ به راستی بشر امروز تا چه حد غایت خود را گم کرده و هر روز به نوعی در رسیدن به مطلوب سرگردان است!
در همین میان، به‏ ناگاه مرغ دل به آستان قدسی استاد به تضرع آمد که «چه باشد اگر این زنگ از آئینه دل ما بزدایی و حق را در مرآت حقیقت بنمایی و از شجرة علم خود در این وادی شهدی بخشی؟» درلحظه یافتم خوان افضال او هماره نهاده و در عالم دل جای هیچ منت نیست. لذا از ما بیان و از شما توجه، باشد در میان هیاهوی این عالم چند لحظه ای تأمل مؤثر باشد.
گویند بشر چیزی جز عمل به خواسته های خود نیست و این مطلب دلیل آن است که انسان در زندگی آزاد و مختار است. پس من و تو تجسم خواسته ها و اراده هایمان هستیم. درواقع، ماهیت هر انسان همان چیزی است که می خواهد.
در همین‏ جا تأملی لازم است که آیا انسان به ‏واقع آزاد است؛ یا فقط با لفظ آزادی و مختاربودن خود را سرگرم کرده است؟ آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که خواسته هایمان به ‏واقع جوشش درون خود ماست یا از خارج بر ما تزریق می‌شود؟ به‌راستی، آن بینشی که میان بشریت وجود دارد و او به عنوان فرهنگ و عرف جامعه با آن خو گرفته، از چه نوع بینشی است و چه کسی یا مکتبی پایه گذار آن است؟ اینکه یک صفت را عالی و دیگری را دانی می‌داند؛ یک شغل را خوب و دیگری را پست می‌شمارد؛ پوششی را در یک دوران زیبا و در دوران دیگر نازیبا می‌داند و تمام آنچه بشر را همچون رقاصی ناموزون ساخته است که هر روز رنگی و شیوه‌ای را برای خود انتخاب می‌کند به‏ راستی منشأ این تغیر حالات و شیوه های انسان از کجاست؟
ژان‏ پل سارتر (1905-1980م) اگزیستانسیالیست، در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» گوید: «بشر مسئول وجود خودش است(1).»  اما باید از او پرسید چگونه و در چه زمان و مکانی؟ این در حالی است که ما حتی میل و خواسته هایمان را هم از جای دیگر گرفته‌ایم ولی آیا مأمنی که این شیوه را بر جان انسان فرو ریخته بر حق است یا با غرض ‏ورزی این ترفند را پیاده نموده و بشر را همچون حیواناتی مطیع و رام خود ساخته که هرچند از تشنگی و سرگردانی آن‏ها برای رسیدن به آب حقیقت آگاهند، اما گاهی آب شیرین به آنها به‌عنوان اصل معرفی شده، گاهی آب شور و بعضاً لجن...
بر همین اساس است که اکثر دانشمندان و محققان بر این باورند که با وجود اینکه تکنولوژی با سیستم ماشینیزم نو و تازه می گردد، غایت های حقیقی درونی انسان همچنان فقیر و بدبخت اند و جرئت نمود و شکوفایی ندارند. ویل‏ دورانت نیز در کتاب «لذات فلسفه» گوید: علم ترقی کرده، اما اخلاق و انسانیت نه ‏تنها ترقی نکرده بلکه تنزل نیز یافته است. درواقع، علت این عدم پیشرفت همان است که انسان یا به غایت واقعی خود توجه ننموده یا آنچه را طالب است، جرئت بروز و آشکارشدنش را نداشته است لذا تا تفکر انسان آزاد نباشد و آبی که میل و خواستة او را سیراب می کند از مکتب وحی سرچشمه نگرفته باشد، در راه یافتن غایت وجودی خود سرگردان خواهد بود.
پس بدانیم خروج از بیت حیوانیت و رسیدن به شهر انسانیت با علم صرف بدون نور «دین»، «عرفان» و «عشق واقعی» لایمکن است و نمی‏ توان به غایت درونی و فلسفة این آفرینش رسید. شرح این ماجرا بگذار تا وقتی دگر!...

1-  ژان پل  سارتر، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، ص25.
منبع: تحقیقات دانشمند معظم، فیلسوف متأله استاد موسوی ذیل تدریس جلد نهم اسفار ملاصدرا(اعلی‌ا...مقامه)، رساله مقامات و منازل انسان (مرحله 13)؛ بخشی از درس کفایة الاصول مرحوم شیخ محمدکاظم خراسانی(اعلی‏ ا...مقامه) و اشراق اول سری رساله های نفس (ذیل تدریس جلد هشتم اسفار).


نظر کاربران

0
دیدگاه شما