noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

علم ممتاز دینی که طرفداران آن را به اوج می رساند از کجا و چه زمان شروع شد؟

«بسمه تعالی»

علم ممتاز دینی که طرفداران آن را به اوج می رساند از کجا و چه زمان شروع شد؟

بعضی برآنند که علم با معلوم همراه بود. یعنی بشری که ادعای دینداری کرد، معتقد بود دین یعنی "علم". بعضی هم معتقدند که دین یعنی عمل، ربطی به علم و معلوم ندارد. بعضی برآنند که خود بروز دین با علم است و این برهان را از متن آیه "اقرأ باسم ربک" به نتیجه رسیده­ اند. یعنی نزول آیة مبارکة اقرأ یا سورة مدثر، یا سوره سبع المثانی (حمد) مجموع این­ ها علم و کمال است؛ که این نظر را عموم از مسلمین و امامیه پذیرفته­ اند.

یا جواب و سؤال­ های مقاولی که از رسول الله می­ شد، هر آنگاه مخاطب انسانی معمولی بود، جواب ساده داده می­ شد و هرآن گاه آگاهی داشت، با جهت علمی جواب آنان داده می­ شد. بدان گونه که به علمای نجران جواب­ های علمی داده شد (این نظرها هست).

و بعضی هم برآنند در آغاز رشد دین علوم فلسفه و حکمت و عرفان -که مغز دین است- از یونان آغاز شد.
چه شد که این علوم از یونان به مذهب سرایت نمود؟

در جواب باید گفت یونانیان به علم کاهنان مصری و سومری پرداخته بودند و آگاهی مطلق داشتند، سپس این علوم از یونان به روم منتقل شد، علت این بود که شخصیت­ های روم از آن جمله امپراطور در این علم تبحر و جستجوگر فراوان بودند؛ آن گاه که علم یونان سراسر مغزهای متفکرین را پر نمود، توقف آن علوم در مغزها فراوان نبود، از مغزها به سوی کلیساها روان گشت و با کمال اسف به جای این که شهد علم فلسفه و حکمت و عرفان انسان ساز، رشدش و اثرش را در جامعه به صورتی زیبا تجلی دهد، به صورت تفتیش عقائد مبدل گشت و طبق روایت هایی که ویل دورانت در تاریخ تمدنش نموده، در کشش خود باقی نماند بلکه به افکار بزرگ انسان و دانشمندان ضربه وارد نمود.
آن قدر قوی شد که تا توان داشت به ترور فکر و عقیده آنان پرداخت و جلو رفت؛ و دانشمندان پر مغز و فکر به اتهام پوچ و از این رو که مخالف عقائد و نظرات دینی آنان بودند، مانند گالیله و طرفدارانش که پس از توبه نامه گالیله چند تن از شاگردانش که به توبه نپرداختند به آتش افکنده و زنده آن ها را سوختند.

ولی برای این که به عظمت نحوة خیزش علوم در آئین تشیع راه یابیم، این گونه باید گفت که "کارادوو" دانشمندی است می گوید: دستگاه خلافت عباسی در مقابل سؤالات دانشمندان پیرامون دین، خویش را صفرالکف یافت و نتوانستند با ندای حسبنا کتاب ا... کار کنند. زیرا مردم یکی پس از دیگری سؤال­ های علمی مطرح می­ نمودند و خلفای عباسی که خیلی خودشان را بزرگ هم می ­دانستند، دیدند در برابر این سؤال­ ها چیزی ندارند. ناچاراً باید به جایی از نظر علمی پناه ببرند و از قرآن مجید و کریم هم نمی­ توانستند عالی بهره بگیرند، با امامان معصوم هم در ارتباط آن گونه نبودند، در صورتی که از آن ها بهره می­ گرفتند به رسوایی نادانی خود اقدام می­ نمودند و سنگ تکفیر هم بکه ار نمی­ آمد یعنی نمی­ توانستند هر کس بگوید  «فلان علم چیست»  بگویند تو کافری.
زمینه سخت حساس بود. بناچار به مرکز مهم علمی باید متوسل می­ شدند تا از کالای علمی حکمت و عرفان پر گردند و آن مراکز در کجا و چه بودند و هستند؟
به انتظار نشرش باشید.

 منبع: از سلسله مباحث تحقیقی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی

نظر کاربران

0
دیدگاه شما