noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

حقیقت سعادت و لذت

«بسمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تعالی»

 حقیقت سعادت و لذت


 در این گفتار بر آن هستیم که یکی از ابعاد مختلف تحقیق و تدریس‌های دانشمند معظم، فیلسوف متأله، حکیم و عارف وارسته دکتر سیدعلی موسوی را بیان کنیم. از میان سلسله‏ رسائل ایشان رساله‌ای تحت عنوان «نیروی سعادت حقیقی» از جلد نهم اسفار ملاصدرا(اعلی ‏ا...‏مقامه) است که «حقیقت سعادت» ذیل بهره های علمی و اجتماعی مورد بررسی معظم ‏له قرار می‌گیرد. ازآنجاکه سعادت یک اجتماع به سعادت فردفرد آن بستگی دارد، باید بررسی نمود که «افراد تشکیل‏ دهندة یک اجتماع چگونه افرادی باشند تا آن اجتماع سعادتمند شود؟» آیا اجتماعی که افراد آن قدرتمند و ثروتمند باشند، اجتماعی سعادتمند است؟ آیا سعادت در رقم و اندازه‌های ماده خلاصه می‏شود؟ آیا سعادت در داشتن خانة وسیع، وجود رفاه در زندگی و... است؟ یا اجتماعی سعادتمند است که افراد آن به ‏دنبال صیقل دادن وجود خود بوده و به‏ دنبال راهی برای یافتن قدرت ادراک، شکوفایی استعدادها و جواهر نهفتة درون خویش باشند؟
اما مثالی برای روشن ‏شدن این مطلب «علم و جهل» در انسان است. انسانی که قدم‏ به قدم با حرکت خود از عدم‌ها فاصله بگیرد و به ‏سوی دریافت حقیقت علم برود این حرکت برای او عین کمال و سعادت است؛ و اگر در این راستا نتواند از عدم‌ها فاصله بگیرد و در جهل غوطه ‏ور باشد، آنجا دیگر به سعادت راهی نخواهد داشت.
حضرت استاد در تحلیل این موضوع می‌فرمایند: اگر شما جمعیت عالم را آمار بگیرید، از صد نفر چند نفرشان در سعادت و چند نفر آن‌ها در شقاوت‌اند؟ 99 نفر، بلکه 5/99 نفر تصور می‌کنند در سعادت‌اند در حالی‏که در شقاوت به ‏سر می‏برند زیرا زندگی‌هایشان با جهل همراه است. فی ‏المثل عبادت خدا را نمی‌کند، دروغ می‌گوید، بی‌وفاست، خودخواه است، غرور دارد؛ همة این‌ها از جهل او نشئت می‏ گیرد. در حالی‏که باید دانست حصول سعادت با بُعد از عدم‌هاست. همة فیلسوفان الهی سعادت را با بُعد از عدمها تعبیر نموده اند. شما خواننده یقیناً با لغت «عدم» که به معنی «نیستی» است آشنا هستید؛ اما برای اینکه با این لغت بیشتر آشنا شوید به متن صفحة ۱۲۱ از جلد نهم اسفار ملاصدرا توجه فرمایید: «فکلما کان الوجود أتم، کان خلوصه عن العدم أکثر و السعادة فیه أوفر»
انسان هرچه از عدم‏ها یعنی از جهالت‌ها، نکبت‌ها، دغل‌ها و از همه مهم‌تر جهل و بی‌آگاهی رها شود آنجاست که وجودش اَتَم می‌شود، سعادت در او وافرتر می‌شود و او چون آیینه‌ای پر از رونق و درخشندگی خواهد شد. اگر انسانی این‏گونه به خویشتن خویش بنگرد، همة دنیا را هم که به او بدهند، لحظه‏ای تصور و ارادة بد و آلوده در ذهنش نمی‌کند.
ازطرفی، باید دانست که سعادت «هستی» است و خود را در یک چهره نشان نمی‏دهد. چنان‏که هستی گاهی چهره در وجود دارد، گاهی چهره در عبادت، گاهی چهره در تجارت دارد و گاهی چهره در ریاضت، تعاون، سخاوت و... سعادت نیز خودش را در یک چهره نشان نمی‌دهد بلکه ‌در چهره‌های مختلف ظاهر می‌شود.
(تو هم ای مخاطب، آن باش که گونة سعادت باشی، ما با تو به رازیم نه در پندیم!)
اما پرسش دیگری که در این مبحث می‌توان بیان کرد این است که آیا همان‌گونه که «علم» و «هستی» به‏ نوعی سعادت هستند، «لذت» هم سعادت محسوب می‏شود؟ آری، تمام امتیازها در عالم از لذت‌اند، لذت زمان، لذت حرکت، لذت جسم، لذت عقل و لذت پرداختن به جهان کمال‏ها، به جهان نابها، به جهان ارزش و بهادادن های جمال انسانی.
(با تو هستم؛ اگر تو آن شدی و جمالت در جمال این نابها پروانه وار در گردش افتاد و سوخت، آن‏گاه است که به نهایت لذت راه یافته‌ای!)
اما چگونه باید «لذت» را به مثال درآوریم؟ خاریدن شاخ بز به جایگاه گری‌اش؛ یعنی لذتی که آن حیوان از خاریدن موضعی از پوستش که به حادثه افتاده می‌برد این نهایت لذت برای اوست.
مثالی دیگر؛ لذت نوزاد از نوشیدن شیر مادر که همة اوج و موج و خوشی‌های او در احساس کامش از حرارت نوک پستان مادر تجربه می‏شود؛ آن حرارتی که توأمان با فروریختن قطرات شیر به کام آن طفل است. آری، به‏ ظاهر این قطره‌های کوچک از عضوی به موضعی ریزان است، اما درحقیقت با این عمل آنچه انسان را کماً و کیفاً، جسماً و روحاً در حد نهایت به جهان آرامش‌ها و جهان قدرت‏های علمی و جهان مهرها و نیروی عاطفه‌ها سوق می‏دهد همان لحظات سرنوشت ‏ساز است.
پس یافتیم لذت نیز نوعی سعادت‏مندی برای انسان است، اما خود لذت به چه معناست؟ باید گفت هرچند برای تعریف لذت عباراتی مانند «درک نمودن از درون»، «از عدم پیدا شدن» و «دفع دردها» را معنی کرده‏اند، اما به‏ راستی کدام‏یک از این موارد سه گانه اصل لذت را نشان می‏ دهد؟ بهتر آن است بگوییم معنی نهایت لذت هنوز تعیین نشده چراکه تعریف آن امری محال است. اما اگر از خود ما بخواهید معنی لذت را بیابید همان جمله ‏ای که رسول اکرم(ص) فرمودند: در عفو لذتی است که در انتقام نیست؛ گذشت، گذشت، گذشت در هر حال.


منبع: از سلسله‏ مباحث تحقیقی فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی، جلد نهم اسفار، بارقة 8


نظر کاربران

2
مرضیه ناظمی
۱۴:۳۱ - ۰۱ /خرداد /۱۳۹۶
پاسخ
منظور از عدم ها در این مقاله چیست؟
فیلسوف متاله استاد موسوی
۰۲:۵۸ - ۱۰ /خرداد /۱۳۹۶
در مقاله حقیقت سعادت عنوان شده بود که هر چه از عدمها دورتر شویم به سعادت نزدیکتر می شویم. هر چه از عدم علم یعنی از جهل دورتر شویم یک قدم به سعادت نزدیکتر شده ایم یا هر چه از عدم خیر یعنی شرها دورتر شویم به سعادت نزدیکتر شده ایم که در متن مقاله نیز توضیح داده شده است. موفق باشید.
دیدگاه شما