جدال غایت ها از دید حکما
«بسمه تعالی»
چرا خداوند موجودات را از ابتدا با کمال خلق نکرد؟ بسیاری از فلاسفه،حکما و عرفا معتقدند هرآنچه در عالم چهره پیدا می کند آیا نهایت آن مطلوب اصل است یا رفتن به سوی نهایت؟ برای پاسخ به سؤال مطرح شده در این نوشتارنظر ایرانشهری را مورد بررسی قرار میدهیم. ایرانشهری که به احتمالی استاد ناصر خسروی علوی بوده در نظراتی که در یادنامه خود دارد قائل به نهایت مطلوباست.او و پیروانش معتقدند آنچه از مقصد خالق دورتر است نبایستی پیدا شود. چرا صانع حکیم به مخلوق آنچه را که به مقصودش نزدیکتر است چهره نداد و او را خلق نکرد؟ درواقع،این مطلب بیان گر آن است که چراانسان باید اندک اندک به سوی کمال برود و چرا خداوند موجودات را از ابتدا با کمال خلقشان نکرد؟ ذرات اولیه او را آن گونه استعداد داد که اندک اندک به کمال رود؟اگر بخواهیم برای سخن او مثال دیگری بزنیم، میگوییم همانگونه که مادر خانه زمانی سکونت میکنیم که آن خانه به حدّ نهایت قابل سکونت بودن رسیده باشد، غذا را زمانی میخوریم که نهایت میل باشد، دوستی را زمانی پیاده میکنیم که در نهایت مهر باشد وانسان به سویی میرود که در نهایت حضور باشد، لذا انسان هم باید در نهایت کمال خلق شود. محقق و فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی در جواب به نظر ایرانشهری می فرمایند:اگر خدای متعال کمال مطلق را به هر موجودی میداد بسیاری از ذرات عالم در شکایت و ناله و شیون بودند که خدایا مگر ما بها نداریم،مگر ما بیارزشیم،مگر در ما طلب نیست که ما را ناقص خلق کردی؟ باید بدانیم که تمام کمالها در طلب است نه درماندن و آنچه اساس است ابراز کردن ذات و طلب هاست.اگر موجود در طلب باشد و در خموشی بماند، او هم به خودش وهم به نظام عالم جفا کرده است. پس جلوه کمال از طلب است و هر چیزی را که خداوند متعال آفریده در ذات او طلب نهفته و طلب هم مقدس است وهم به هدف نزدیک میشود.کودک در بدو تولد یک کمال دارد، در دوران تازه جوانی کمال دیگر دارد، در دوران کهولت کمال دیگر دارد و در مراحل علمی عالی کمالی دیگر؛ همه در کمال و جمال هستند. اگر قرار باشد بر طبق نظر ایرانشهری همه موجودات درلحظه خلقت کمال پیدا کنند،این مطلب دقیقاً مانند اعطای مدرک دکترا به فرد بیآگاه است؛یعنی خلقت موجودات در غایت،نهایت و کمال مانند همان دادن دکترای افتخاری به کسی است که شایستگی دریافت آن را ندارد و این اعطا جبر مطلق است و ما جبر مطلق را نمیتوانیم بپذیریم. از سوی دیگر،بر طبق اشکال ایرانشهری آیا اساساً خدای متعال ممکن است ناقصی را ایجاد کند؟ به عنوان مثال در این عالم ناسوتی وقتی یک انسان ناقص می خواهد چیزی را بروز دهد می کوشد که زیباترین وجه از او ابراز شود، با این مقدمه آیا اساساً از حکیم مطلق و حکیم عالی و حکیم حکیمان و زیبای زیبایان پذیرفتنی است که مخلوقی را ایجاد کند و آن مخلوق در خلقت خود ناتمام باشد؟ خداوند همه چیزش در کمال، نهایت و شور است. فعل او، نعوذبالله، ناتمام و ناقص نیست.آنچه را عنایت، جلوه و فیض اش بر او قرار گیرد، باید زیبا و عالی باشد و یقیناً عالی هم هست. پس یک باردیگر اشکال ایرانشهری را بیان می کنیم. او گوید مگر نه این است که خدای متعال دوست دارد که هر آفریده اش به کمال رود؟ نه تنها انسان، حتی درخت، کوه، خزنده، هم در کمال باشد.پس چرا او اول ضعیف و ناتمام خلقشان می کند که یک مدتی در این عالم سیر کنند تا بعد از آن به کمال برسند؟ حضرت استاد پاسخ دیگری می دهند و آن این است که:اصلاًشما چه چیز را زیبایی و کمال می دانید؟ ما معتقدیم هرچه هستندزیبا و در جلوه هستند.آقای ایرانشهری، اگر قرار باشد همه به گونه ای که در نظر خود گفتید کمال پیدا کنندهمان طور که گفتیم جبر مطلق است و ما جبر مطلق را نمی توانیم بپذیریم. آری!حضرت حق باید قدرت و عنایت را در جهان روانه کند، فیض، ذرات و جاذبهها را هم روانه کند، ترکیبها را هم بسازد، میلها و عشقها و شوقها را هم روانه کند، که در ذات هر موجود موج زنند اماشأن و عظمت این ذرات در بروزدادن نهفتههای موجی آن هاست. منبع:از سلسله مباحث تحقیقی فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی ذیل تدریس سوره مبارکه انعامجدال غایت ها از دید حکما
نظر کاربران
0