noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

امور ذهنی از دید هگل

«بسمه تعالی»

امور ذهنی از دید هگل

یکی از مباحثی که در جهان علمی مورد بحث فلاسفه و متکلمین قرار گرفته موضوع «ذهن» است.

پیرو گفتار پیشین که نظر دیوید هیوم « Hume David» را پیرامون امور ذهنی دانستیم در این گفتار برآنیم نظر یکی دیگر از فلاسفة غربی به نام هگل (Hegel) «م۱۷۷۰-۱۸۳۱» را در این زمینه بدانیم.

هگل معتقد است: اساساً‌ اینکه ما بگوییم در ذهن چیزی قرار می‌گیرد، نادرست است زیرا محال است که ذهن و خارج با هم متباین باشند.(۱)

او برای یکی بودن مقوله ذهن و عین دلیل می‌آورد که شمای مخاطب اگر تصور شراره‌های آتش را بکنید، آیا قلبتان داغ می شود؟ اگر پتک آهن را تصور کنید، آیا آن پتک بر قلبتان تأثیر می گذارد؟ یا اگر تصور کوه «اورست» را بکنید، آیا آن کوه شما را سنگینتان می کند؟ به همین دلیل او معتقد است: اساساً هر کسی که بگوید «ذهن و خارج دو تاست» سخن گزاف و بیهوده‌ای می‌گوید! 

و اما او از بعدی دیگر معتقد است که کار ذهن مانند دوربین عکاسی است؛ یعنی از قبل چیزی در درون خودش ندارد، «از تصاویری که در خارج می بیند عکس می‌گیرد و آن را تماشا کند نه آنکه خود ذهن در درون چیزی داشته باشد.» پس با این مقدمه هگل می خواهد ثابت کند که ذهن و عین یکی هستند و تفاوتی با هم ندارند. اما بسیاری از افراد برخلاف نظر هگل معتقدند که ذهن پیش‌ساخته است؛ یعنی در درون خویش تصاویری دارد و از همان تصاویر ذهنی بهره می گیرد.

 اما استاد علامه، فیلسوف متأله دکتر سیدعلی موسوی پیرامون موضوع اول هگل آنجا که او ذهن را بی‌تأثیر می‌داند چنین توضیح می‌فرمایند: هرگاه عاشق به یاد معشوق بیفتد، چرا باید اشک بریزد؟ معشوق که در حضور عاشق نیست،‌ هرگاه عاشق چهرة معشوق را تجسم دهد، اشکش روان  شده، متأثر، متألّم و منقلب می شود، این حالت مسلّم و یقینی است. حتی بعضی از فقها بر آن‌اند که اگر انسان به یاد امور دنیوی باشد و به‌این‌واسطه در هنگام اقامة نماز اشک بریزد نمازش باطل است، اما اگر به یاد عالم قبر بیفتد و اشک بریزد، نماز او از فضیلت برخوردار است.(۲) و تمام این‌ حالات از امور ذهن انسان نشئت می‌گیرد. 

و اما در مورد موضوع دوم که هگل می‌گوید «ذهن چیزی در درون ندارد» باید گفت: ما این نظر را نمی‌پذیریم زیرا ذهن و عین دو مقولة جداگانه هستند نه یک چیز. ذهن قابلیت تکثیر کردن تصاویر را دارد و در واقع موضوع و محمول قضیه را درست می‌کند و صورت‌های خارجی را تکمیل می‌‌نماید؛ مثلاً  ذهن شما هم‌اکنون می‌تواند دریای پر از طلا یا اسبی با سه سر را در درون خویش تصور کند، در صورتی که این ها در خارج وجود ندارند. پس آقای هگل چگونه محکم بیان می‌کنید که ذهن و عین یکی هستند و ذهن مانند دوربین عکاسی است؟! انسان میتواند از طریق امور ذهنی بسیاری از اختراعات و استعدادهای نهفته درون خویش را ابراز کند ولی آقای هگل با تشبیه کردن ذهن به دوربین عکاسی، آن را محدود کرده و در نتیجه قدرت استفاده کردن از ذهن هم محدود می شود. پس با این مطالب نظر هگل مردود است و قابل‌پذیرش نخواهد بود.

اما به‌راستی هدف و انگیزه بزرگانی که به موضوع امور ذهنی پرداخته و آن را پذیرفته‌اند چه بوده؟ 

باید گفت انگیزه آنها این بوده که به تمام عالمیان بگویند جسمی که گاهی سالم و گاهی بیمار، گاهی سرحال و گاهی پژمرده است قابل اعتماد و تکیه‌کردن نیست و اساساً آنچه در جسم و خارج ذهن هستند وفا و بقایی ندارند؛ آن‌ها می‌خواستند انسان‌ها را به عالمی فوق و برتر از جسم هدایت کنند و لذا انگشت هدایت شان همانا عالم اسرارآمیز درون انسان را نشانه رفته است. پس ای انسان عاقل بکوش عالم درون و کالای ذهن یا خاطره خویش را از مبنای دین و علم واقع سرشار کنی تا همیشه سرافراز بمانی. 

منبع: از سلسله مباحث امور ذهنی ذیل تدریس جلد اول اسفار و سخنرانی سورة هود سال ۱۳۷۶(ه‌ش) محقق و فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی


------------------

(۱) بنابر نظر هگل جدایی میان ذهن و عین غلط است؛ ما دو چیز نداریم که یکی ذهن باشد و یکی عین، در یکی جریان علیت باشد و در دیگری جریان استدلال، در یکی ضرورت منطقی و لا معلّلیت حکمفرما باشد و در دیگری معلّلیت، و آنگاه فیلسوفی قائل به اصالت عین بشود و فیلسوفی دیگر قائل به اصالت ذهن. ذهن همان عین و عین همان ذهن است. موجود مساوی است با معقول و معقول مساوی است با موجود. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۳، ص۱۹۷.) از نظر او ذهن و عین یک چیز است، یعنی او منکر وجود عینی نیست بلکه ذهن را عینِ عین می‏داند. (همان، ج‏۱۵، ص۲۷۲.)

(۲) (نظر آقای سیستانی:) هشتم از مبطلات نماز بنا بر احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا یا بی صدا گریه کند ولی اگر از ترس خدا یا از روی شوق به سوی او یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است بلکه اگر برای خواستن حاجت دنیوی از خدا، از روی تذلّل در پیشگاه او گریه کند اشکال ندارد. (اراکی، گلپایگانی، خوئی، فاضل، صافی، تبریزی، نوری:) احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند.


نظر کاربران

0
دیدگاه شما