شیخ انصاری (تابش دهم)
«بسمه تعالی»
شیخ انصاری (تابش دهم)
تابش (10) زندگی شیخ انصاری : شیخ انصاری (اعلی ا... مقامه) و احترام به سادات
بیتوجه به وسوسههای نادانان حق را گزیدم!
معروف است مدتها زمان شیخ در ساعت مقرّر که باید به درسشان میرفتند، دیرتر میرسیدند و هدف از دیرتر، نه اینکه دیر درسشان را آغاز و زود طی کند، نه، روش شیخ این بود که در حدود یک ساعت پیش از درس به حلقهی درس حاضر میشد. فوقالعاده با خضوع و با خشوع! مینشست، نکند کسی سؤالی داشته باشد، از شیخ خجالت بکشد.
این است که خویش را مانند صحابهی درس ارائه میداد؛ یعنی بر آنها تفهیم مینمود: من هم چون شمایم! لذا دقائقی دیرتر بر چنین شیوهای میرسیدند؛
از حضرت ایشان جویا شدند که چرا حضور شما را دیرتر از قبل مییابیم؟!!
فرمودند: بچه سیّدی از دزفول میهمان بر ماست.
پرسیدند: در منزلتان زندگی میکند؟
فرمودند: نه، از دزفول آمد و درخواست نمود یک درس صرف میر و نحو، برای او شروع شود (یعنی مقدمات دروس عربی)، جرأت ننمودم به هیچکس واگذار کنم که این درس را بدهد، چون در شأن آنها نبود که این درس ابتدایی را شروع کنند!
چون فرزند فاطمه(س) خواهان این درس بود، خودم پذیرفتم این درس را بدهم! و زمانش را هم آنچه کاوش کردم، جز قبل از آمدن به درس نیافتم، علّت اینکه چند دقیقه تأخیر دارم، این است!!
دانشمند معظم، فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی: این را هم باید بدانیم، اینگونه دروس و تدریس آن برای شخصیتی چون شیخ انصاری اگر توهین نبودی، به یقین سبک میدانستند. ولی چون برای شیخ آن بچه سیّد معظم بود، به همهی وسوسههایی که نمودند، تن در داد.
لذاست: آنهایی که جویای حقّ و جویای واقعاند، به وسوسههای دگران و نیز هر چه موانعی باشد بیتوجهاند و بیمی ندارند، زیرا خویــش را غنیتر از آن میشمرند که با وسوسههای وسوسه گران ارزششان کم شود!
و ضمناً نمایان گر آن است که: پایداری پیرامون حق همین است و بس.
نظر کاربران
0