noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

چه کنیم تا بشر عالی فکر کند؟

بسمه تعالی
موضوع سخنرانی: «چه کنیم تا بشر عالی فکر کند؟» (17 و 18 آبان، 19 و 20 صفر 1439 ه ق)
پیش از پرداختن به تحقیق در مبانی علمی، فلسفی، حکمی و عرفانی استاد علامه دکتر سیدعلی موسوی نهایت سپاس و تشکر از ایشان داریم که تمام تلاش و هَمّ خود را بر مبنای پرورش انسان هایی متفکر قرار دادند تا در سیر زندگی خود در مسیر درست و با تفکری عالی پیش بروند. آنچه خدمت شما سروران گرامی بیان می‌شود درنهایت رسیدن پاسخی برای این پرسش است که  «چه کنیم تا بشر عالی فکر کند؟»
در دنیایی که امروزه تکنولوژی رو به پیشرفت است و جدیدترین دستگاه‌های پیشرفته اختراع می شود می‌بینیم گاهی بشر امروزی از تفکر و تعقل فلسفی در زندگی خویش دور مانده و به ابزارها و سرگرمی‌هایی رو می‌آورد که ذاتاً موجب ایجاد هیجان و غفلت شود بی آنکه کوچکترین خیزشی در تفکرش فراهم آورد. به جای اینکه تکنولوژی در خدمت معنویت و روحانیت به کار گرفته شود گاهی اوقات می‌بینیم همة زندگی انسان سراسر مادی می‌شود و از علم، تفکر و روحانیت اثری باقی نمی ماند.
و اما در مکتب استاد آن اصلی که به جد بیشتر از اصول دیگر مشاهده می‌شود باروری اندیشه ها و تفکرهاست، آن هم نه هر تفکری بلکه تفکری فلسفی با معیارهای الهی.
استاد سیدعلی موسوی ذیل تدریس سورة مبارکة حمد می‌فرمایند: «جهانی بیندیشید و فکرتان را محدود نکنید.» یعنی استاد علاوه بر اینکه از ما و شما می خواهند که در سیر زندگی با تفکری درست حرکت کنیم تمام تلاششان این است که گسترده و جهانی نیز فکر کنیم.
یکی از مصادیق بارز تفکری گسترده و جهانی، شخص رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هستند که در سال ششم از هجرت از مدینه به قصد طواف کعبه رهسپار مکه شدند، اما به ایشان اجازة چنین کاری ندادند.
حال پیغمبر بااین عظمت در برابر ظلمی که به ایشان شده چه اندیشه کند؟ آیا باید دست خالی به مدینه بازگردد؟ 
خیر، ایشان در مسیر بازگشت در اندیشة تصمیمی بودند تا اندوه این مصیبت تبدیل به نوری درخشان شود؟
لذا حضرت هنگامی که به مدینه بازگشتند درصدد برآمدند تا به شش امپراطوری سراسر دنیا نامه بنویسند. ازجمله نامة اول را برای نجاشی، پادشاه حبشه، فرستادند، نامة دوم را برای هِرقل پادشاه روم شرقی و دیگری را برای کسری، پادشاه ایران، دیگر برای ملک قبط، دیگر برای آل غسان و سپس برای پادشاه یمن نامه نوشتند و با بیانی محکم، قوی و بدون ترس اعلام کردند که باید به اسلام بپیوندند. درواقع، حضرت به جای غم و اندوه و افکار منفی با تفکر جهانی خویش زیباترین کار ممکن را انجام دادند. (ذیل تدریس کتاب اعیان الشیعه، تاریخ تدریس25/11/86)
استاد بر این باورند که اگر همة ما و شما از سرچشمة زلال مکتبی الهی آب بنوشیم به یقین در سیر زندگیمان با حقانیت نبوت، ولایت و عصمت همراه می شویم، همان حقانیتی که حضرت رسول به همراه داشتند. (رسالة واجب الوجود، بارقة 7، ص619.)
حضرت حق بیش از سیصد مورد در آیات مختلف از سور قرآن کریم انسان را به تفکر دعوت کرده است. یکی از آن آیات که استاد دربارة آن به تحقیق پرداخته اند، آیة هشتم از سورة مبارکة روم است که حضرت حق می‌فرمایند: «أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ...» 
در این آیه استاد سیدعلی موسوی همراه با تحقیق پیرامون تفکر به بحث ظریفی اشاره می‌فرمایند که حضرت حق می‌فرمایند: «یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ...»؛ به ظاهر که به این جمله نگاه می‌کنیم می‌بینیم خداوند در این آیه می‌فرمایند: «در نفس¬هایتان تفکر کنید» اما حضرت استاد تعبیر ظریفی دارند، می‌فرمایند حرف «فی» در عبارت «فِی أَنْفُسِهِمْ» در آیة مورد نظر درحقیقت به معنی «معیت» و «همراهی» است؛ یعنی ای انسان! همراه با اشراق نفست فکر کن. چراکه نفس از سویی به صاحب خود یعنی حضرت اله وابسته است و «اله» نیز رشته‌های نفس را به جسم و جان و عین و فکر ما مرتبط کرده است تا بتوانیم با ناب‌ترین معلومات به عالی‌ترین تفکرها بپردازیم.
درواقع، ایشان می‌فرمایند: «تفکر کنید اما با اشراق نفس، زیرا با کمک اشراق نفس قدسی الهی تفکرت عالی، زیبا، پاک، ناب و شفاف از آب درخواهد آمد و مانع از ورود تفکرات و تخیلات شوم و منفی خواهد شد. 
پس هر چقدر اشراق نفس قدسی انسان و ارتباطش با حضرت اله قوی‌تر باشد تفکرها عالی تر هستند، آنگاه است که یک انسان پیش از انجام هر کاری تفکری عالی می کند و ابتکار عالی، فکری نو و تازه در زندگی خواهد داشت.
اما بهره گیری از اشراق نفس قدسی در تفکر بازحمت به دست می آید زیرا باید انسان به محضر یک استاد دل برود؛ یعنی باید سال ها درونش با فلسفه، حکمت متعالیه و اشراقات آیات قرآن پر گردد تا بتواند در یک بِزنگاه خاص تفکر و عمل درستی داشته باشد. 
در احوالات علامة حلّی(اعلی ا...مقامه) از علمای اصول شیعه در قرن هشتم هجری آمده است که ایشان انسان متفکری بودند به گونه ای که وقتی در یک جلسه ای از ایشان دعوت می کردند یا از وی می خواستند در یک گردهمایی معمولی حضور داشته باشد، همیشه در پی این بودند که یک اثر عالی از خود بروز دهند!
استاد سیدعلی موسوی نیز ذیل تدریس سورة حمد، بارقة دوم می‌فرمایند: فلسفة بشر در اثر عالی اوست و این اثر زمانی عالی خواهد بود که او از بالاترین نیروی تفکر برخوردار باشد.
نقل شده وقتی ایشان به مراسمی‌ که در یک ده برگزار می شود دعوت می شوند به علت اینکه بهره گیری از اشراق نفس ایشان در حداعلی بود در طول مدت زمان یک هفته کتابی به نام تبصره ‌نوشت که امروزه همچنان جزء کتب اصلی و سندی است که به دانشجویان رشتة حقوق و طلاب حوزه‌های علمیه تدریس می‌شود.
استاد در کتاب نفسٌ قدسیٌ الهیٌ بارقة چهارم صفحة 156 اثبات می‌فرمایند که تمامی نیروهای ظاهر و باطن و اساس همة خیزش ها و حرکت ها از اشراق نفس قدسی نشئت می‌گیرد و حضرت حق، فیض خویش را مدام به نفس می‌رساند و نفس هم آنچه را می‌گیرد به اعضای ظاهری و نیروهای باطنی انسان مانند تفکر عنایت می‌کند.
در فرهنگ لغت فلسفی گویند: تفکر عبارت است از نظر کردن در معقولات و بازگشتن فکر به خویشتن، در موازی با این معنی لایبنیتس (Leibniz) یکی از فیلسوفان غربی (1646-1716م) گوید: «تفکر ما چیزی جز دقت در آنچه در درون ما جریان دارد نیست.» همان طور که مولانا هم در دیوان شمس خود می‌گوید:
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست                  در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

این را هم بدانید برای یافتن حقیقت هر چیز و داشتن یک تفکر عالی و بلوغ فکری باید به درب خزانة اله رفت و از مهبط حضرت حجت(عج) بهره جست چراکه همة رمز و رازهای عالی نزدِ قائدِ حق، ولی الله الاعظم مولانا حجت بن الحسن (ارواح‌العالمین‌له‌الفداء) است و همواره جهان برای نجاتِ نیازهایش، تفکرات عالی و بلوغ فکری خود به وجودش نیازمند است.