noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

ارزش انسان (1)

بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع سخنرانی: ارزش انسان
قدر و ارزش آدمی در طول دوران حیاتش به چیست؟ این پرسشی ساده اما عمیق بسیاری از افراد را به خود مشغول ساخته و حاصل آن پاسخ‌های متفاوتی است که از دیدگاه و عقاید درونی هر انسان نشئت می‌گیرد. برخی افراد ارزش و عظمت خود را در رقم و مادیات می‌دانند، گروهی در مقام و عنوان، عدهای در اندام و زیبایی ظاهری شان، مکاتب مادی از جمله مارکسیسم انسان را حیوان اقتصادی و ارزش و منزلت آن را در ارضای شهوت و میل حیوانی اش می داند و مکتب اگزیستانسیالیسم در عصیانگرایی، یعنی غرق شدن در لذتها. 
اما آیا ثروت، مقام و پرداختن به لذت ها ارزش آور است یا سرانجام این‌ها فانی و نابودشدنی هستند و حاصلی جز مزاحمت برای بشر ندارند؟ 
خداوند متعال در آیة سی و نهم از سورة مبارکة نجم می فرمایند: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی»؛ نیست برای انسان جز همت و کوشش او. انسان باید با همت و تلاشش سکان کشتی وجودش را در دست بگیرد و آن را در طوفان حوادث و ناامنی ها به ساحل امنیت و آرامش هدایت کند تا اثری از خود در عالم هستی به جای بگذارد، و الا اگر انسان هفتاد، هشتاد یا صد سال عمر کند، اما آن لحظه  ای که می میرد درست مانند لحظه ای باشد که تازه متولد شده و هیچ اثر انسانی و کمالی از او بروز نکرده باشد این عمر و گذر ایام چه ارزش و بهایی دارد؟! 
اما لغت «قدر» به چه معناست؟ «قدر» به معنای اندازه است و در اصطلاح حکما به معنای چیزی که خیزد تا خود را بنمایاند.و «همّت» در لغت به معنای اراده، سعی و کوشش و کمال مطلوب است و در اصطلاح، میل فطری و شوقی است که او را به کار وامی دارد. انسان وقتی با شور و شوق به سوی طلبی می رود اگر مطلوب او قوی باشد، هر چه جلوتر می رود می بیند قدرت و توانش بیشتر و تحرکش فراوان تر می گردد. 
شما همین را در زندگی خودتان تجسم دهید؛ وقتی به محل خرید کالا و اجناس می روید چه حالی دارید و وقتی به یک مجلس علمی مذهبی می روید چه حالی دارید؟! اگر شما به سوی علمی رفتید که مطابق با واقع بود، دل شما روشن و شوق شما قوی تر می گردد، اما اگر به سوی علمی رفتید که ملال آور بود، دل شما تاریک و پژمرده می گردد. 

در همین رابطه حضرت استاد می فرمایند: ارزش وجودی انسان چیزی است ورای این اندازه های مادی. اصل در دنیا به خودی خود زندگی نیست بلکه زندگی و لذت های زودگذر آن وسیله‌ای برای رسیدن به یار است، پس با این دیدگاه به دنبال دنیا بروید به قدری که ضرورت ایجاب می کند و به قدری که فرمان از سوی خدا و شریعت آمده است. 
همچنین حضرت استاد در ذیل تدریس کتاب کفایة الاصول مرحوم محمدکاظم خراسانی از بیانات گهربار علی بن الحسین(ع) از کتاب بلاغة   الحسین که از خطبه های شب و روز عاشورا است می فرمایند: «قدر الانسان بقدر همّته» قدر و ارزش انسان به اندازة همت اوست؛ همت لطف آور است و بزرگی و سروری را نشان می دهد. انسان با همتش است که اوج می گیرد و به کمال می رسد. از جمله عرفایی که قدر خویش را دانست و همت کرد و از خسران به جبران آمد ابوحفص حدّاد بود. همت محکم و توفیقات عالیة ابوحفص او را به جایی رساند که دستش را به جای انبر در کورة حدّادی می بُرد به طوری که آن حرارت بر خون و رگ و پی او اثری نداشت. 
حضرت استاد در رسالة عظمت نزول قرآن می فرمایند: ای انسان بدان که فضیلت و ارزش تو در راندن منفی هاست؛ راندن منفی ها یعنی دروغ نگوید، نگاه خطا نکند، پایش را در مسیر خطا نگذارد. این را بدانیم که منفیهایی چون حسد، کینه و حتی یک نیت شوم میتواند نماز، عبادات و علم یک اربعین انسان را بسوزاند و نابود کند. 
در صدر اسلام شخصیتهایی بودند که لقب تشیع به آنها داده شد و هر کدام از یک گذر تحت لوای نبوت و ولایت ارزش و عظمت وجودی خویش را هویدا و بهایشان را تثبیت و دینشان را ترویج کردند.  
سلمان فارسی که در عظمتش، رسول‌الله(ص) فرمودند: «السلمان منّا اهل البیت» او به خاطر نزدیکی و ربط با نبوت و ولایت چنین بهایی یافت که فرمودند: «سلمان ربطش به ماست و ما هم با او هستیم». همچنین ابوذر از گذر راستگویی و درستیاش عظمت و بها یافت و مقداد از گذر محکم بودن در عقیده و عمار یاسر از ایثارش. بدانیم اگر انسان به بالاترین درجات علمی هم که برسد آنچه به او ارزش و بها می‌دهد ربط او با نبوت، ولایت و عصمت است و بس. 
حضرت استاد در کتاب نفس قدسی الهی، بارقة 2 میفرمایند: اگر انسان بخواهد ارزش وجودی خویش را بروز دهد باید زیر نظر استادی لایق از چهار مرحله بگذرد تا به شوق معنوی هدایت شود و بها پیدا کند؛ 
اول، علمی که او را بسازد و نرم کند و آن چیزی نیست جز علم فلسفه، حکمت و عرفان. دوم، ذکری که مونس او باشد تا در تنهایی وحشت نکند و بعد یقینی که مَرکب وی باشد تا از همراهان خویش باز نماند و در نهایت، ورع و تقوایی که بازدارندة وی از ناشایستگیها باشد. 
از خداوند میخواهیم که عنایتی بفرمایند که زمان و توانمان را برای کمال و ارزش وجودیمان صرف کنیم و در جسم، با همّت و در درون، با شوق باشیم.