علت وهن و نقش اراده در زندگی
«بسمهتعالی»
خلاصه جلسة دوم(19 صفر)- 29/8/1395
«مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون» (سوره مبارکه عنکبوت، آیة 41)
آنهایی که از خدا دور شدند به دیگری نزدیک شدند، مَثَل آنها چون مثل عنکبوت است. آیا عمل این افراد مثل فعل عنکبوت است یا انجام آن که خانهای ساخته است؟ کدامیک از این دو مورد؟
مطالبی که خدمتتان تقدیم میشود از تحقیقات محقق و فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی ذیل سورة مبارکة عنکبوت است.
عنکبوت اراده، عقل، شعور و عشق ندارد، فقط غریزه دارد. اگر این مثال را که حضرت حق به عنکبوت زده منظور غرائز باشد، هر کس عملش چون عنکبوت باشد از روی جهل اقدام به عصیان میکند زیرا این کار را انجام داده نمیدانسته حقیقت یار چیست، نادان بوده و کسی هم که نادان باشد و کاری را انجام بدهد وزر و عصیانی بر او نوشته نخواهد شد و هرگاه متنبه شد خداوند توبهاش را میپذیرد؛ و اگر منظور حضرت حق از مثال عنکبوت در این آیه برای انجام خانهای که ساخته است باشد چون انجام برای بهرههاست و چه انسان جاهل یا عالم باشد بهره برایش مهم است لذا اینجا دیگر عذر و توبة شخص خطاکار قابلقبول نخواهد بود. پس فعل عصیان برای عصیانکار امکاناً قابل قبول باشد ولی نتیجة آن در نزد حضرت حق قابل قبول نیست. این جان آیه است.
«و إن اوهن البیوت لبیت العنکبوت» چرا لغت «وهن» در آیه بیان شده است؟
لغت «وهن» به معنی سستی در عمل است! حضرت علی(ع) میفرمایند: وهن به معنی سستی در عزم و اراده است. یعنی هر کس که به گفتهاش معتقد نیست او را ضعیف نمیگویند، عمل او را وهن میگویند. در واقع، هر کس که در اراده و فکر و عزم ثابت نیست، او درونش پر از لانة عنکبوت است. درونهای پر از وسواس اینگونهاند. وسواس این است که «هستم و نیستم، باشم یا بروم.» در حالیکه انسان در مسیر حق نباید در وهن باشد باید سودایی باشد نه وسواسی! سودایی یعنی دل را صاف و شفاف میکند که به مأمن حبیب بیاید.
مولانا و مقتدانا علیبنابیطالب(ع) فرمودند: «طهّروا بیوتکم من نسج العنکبوت فإن ترکه فی البیوت یورّث الفقر یا یورث الفقر»؛ درون خانههایتان را از تارهای عنکبوت پاک کنید، اگر پاک نکردید فقر بر شما سایه میافکند. اما هدف از فقری که حضرت فرمودند کدام فقر است؟
حضرت استاد میفرمایند: فقر، نداشتن چیزی است که انسان بدان محتاج نیست ولی فقیر نداشتن مایحتاج است. موجب تمام بدبختیهای عالم فقرهای ذاتیاند! اکثر مردم فقر علمی دارند یعنی فقر فلسفه و حکمت و عرفان دارند. این همان است که حضرت علی(ع) فرمود: «طهّروا بیوتکم» یعنی درونتان را از این وسوسهها پاک کنید که اگر نکردید همیشه در فقر و فاقة درون هستید.
مخالف وهن و سستی، عزم و اراده است، حال میخواهیم ببینیم چگونه عزم برای انسان حاصل میشود و بهره و فایدة اراده در چیست؟
عزمها و ارادهها همیشه از درون آیند و قطعیت دارند، نه اینکه سست و بیثبات باشند. اساساً اراده موجب میشود که انسان به حریم کمال نزدیک شود و قدرت را هم به فعالیت وادارد. یعنی چشم و گوش و زبان و قلب و استخوان را وادارد تا آنها هرچه استعداد در درون دارند ابراز کنند.
این اراده مرده و بیتحرک است، نیاز به محرّکی دارد تا ارادة خوابیدة انسان را به اوج بیاورد. مثلاً او دوزندگی بلد نبوده بهواسطة تحریک کسی ارادة رفتن به سوی دوزندگی کرد. یا ارادة او را تحریک کردند تا او یک محقق، یک فیلسوف، یک عارف و یک واقعشناس شد و الا اگر تحریک نمیشد که فرقی بین او و گیاه نبود. اما اگر پس از انتخاب و نیت عزم به شک افتاد آنجا نامش «وهن» یعنی سستی و بیثباتی است.
بدانیم تمام موفقیتها و نعمتهایی که به انسان داده میشود از ارادة محکم انسان است و کار خداوند این است که نعمتها را به بندگان فروریزد و ظرفها را پر نعمت سازد اما تا ارادة عالی نباشد انسان نمیتواند از آن ظرف نعمت بهرهای کسب کند.
پس هیچگاه ضعف و سستی ارادهتان را به خداوند مرتبط نسازید و بکوشید ارادهای محکم داشته باشید.