noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

نحوة ارشاد و هدایت

«بسمه‌تعالی»

موضوع: نحوة ارشاد و هدایت با اقتباس از آیة هفتاد و دوم سورة حج  

مطالبی که خدمتتان تقدیم می‌شود از رسالة سورة حج آیة 72 و سورة مبارکة هود بارقة(3) حاصل تحقیقات محقق و فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی است. 
«...وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (سورة مبارکة حج، بخشی از آیة هفتاد و دوم)
«ایعاد نمود حضرت حق کسانی را که کفران ورزیدند، هم خودشان از خراب راه ها یا ویرانه ها می روند و هم دیگران را به ویرانه ها وامی دارند یا می کشانند».
در آیه از لغت «وعد» استفاده شده است. کسی را که خدایی نخواسته به یک محکمه فرامی‌خوانند نام آن «ایعاد» است اما کسی را که برای کمک و یاری فرامی خوانند «وعد» نام دارد. «بئس المصیر» به معنی عقیده ای شوم، عقیده ای باطل و بدپرتگاهی است.
حضرت استاد فرزانه دکتر سید علی موسوی می فرمایند: بئس  المصیرها هم خود در خطا و هم دیگران را به مسیر خطا می کشانند. اما خیر المصیر دو پاداش می گیرد: 1. کسی را به خیری دعوت می کند. 2. هدایت یک ناآگاهی است. 
در نگاه نخست به آیه این سؤال مطرح می شود که چگونه می شود «بِئْسَ الْمَصِیرُ» را به خیر المصیر تبدیل کرد؟ اساساً در دعوت به سوی خیرها یا فراخواندن به شرها نحوة ارشاد و هدایت چگونه باید باشد؟ حضرت استاد می فرمایند: مگر ارشاد امر ساده ای است که هر کس ادعا کند به آن می ‌پردازد. نخست انسان باید درونش را از آلودگی ها رها کند تا بتواند ارشاد کند.
سؤالی که مطرح شد نحوة ارشاد و هدایت چگونه باید باشد؟ حضرت استاد می فرمایند: ارشادها گاهی بالصّراحه و گاهی بالکنایه است. 
حضرت استاد می فرمایند: باید حق را آشکارا ارائه دهید، نه آن را در گوشه ای پنهان کنید. برای نمونه می دانید در زمان معصومین نام حضرت علی(ع) را چه می کردند؟
روی سکه نام علی(ع) را منقش می کردند و آن را به گردن می آویختند یا به بازویشان می بستند؛ آن‌ها می‌خواستند با این عمل ترویج از حق را انجام بدهند تا خیر المصیر شامل حالشان شود. یاران حق این ها بودند، هر کس که نام حضرت را می دید از این ها می پرسید: «این چیست که به گردنت آویختی؟» 
در جواب می گفتند: «علی(ع)». می پرسیدند: «علی کیست؟»
شروع به معرفی از حضرت علی(ع) می نمودند. پس این خود یک نوع رواج است.
 پس اگر دیدی گوهری داری و به‌واقع گوهر است، خیر المصیرش کن. اگر می خواهی بئس‌المصیر را به خیر المصیر تبدیلش کنی، باید این حالت با شیوه ای خاص صورت گیرد. به این معنی که گاهی به وسیلة عمل، گاهی از طریق جاذبه و گاهی از طریق مجاهده مردم را توجه دهید. 
از حضرت باقر(ع) نیز روایت شده که در مجمعی بودند پرسیدند: چطور در جایی که به دین و عقیدة ما توهین می کنند و ایمان ما را به تاراج می برند دفاع کنیم؟ 
امام باقر(ع) فرمودند: 1. به این ها تذکر بدهید. 2. بردبار باشید. 3. در توان باشید ولی منتظر نباشید که فوراً حرفتان اثر بگذارد. 
خلاصة کلام آنکه انسان باید گوهری را که یافت آن را رواج دهد. در این زمینه مطلبی را از ابن اثیر بیان می‌کنیم. او که محقق و تاریخ دانی بوده در جلد هشتم کتاب کامل خود می گوید: شیعه ها در کرخ بغداد پیمانی بسته بودند که علی(ع) را معرفی کنند و از حضرت دست بر ندارند. این در حالی بود که در اطرافشان افراد ضدّ ولایت زیاد بودند. اما آن‌ها چه می‌کردند؟ شب که می شد بلند می شدند و بر مناره های مسجد و برج های بلند می نوشتند: «محمد و علی خیر البشر»؛ یعنی رسول ا...(ص) و علی(ع) بهترین انسان های جهان اند. این نحوة معرفی حضرت علی(ع) بود. شیعیان با این کار کشته ها می دادند ولی دست از پیمان خود با ولایت برنداشتند. 
حضرت استاد می فرمایند: این را هم باید در نظر داشت که آنچه در جان ها ریشه می‌گذارد با برهان یا جرقه های روحانی درون است؛ یعنی شما اگر کسی را به سوی توحید فرامی خوانید، با برهان دل، جان، صفا، آرامش و دوستی با او سخن بگویید؛ اگر نپذیرفت از شما گله ندارد، اگر پذیرفت شما سهم بزرگی بر او دارید. در واقع، باید کاری کرد که حضرت اله را با ربط روحانی بیابند زیرا اگر با زور و جبر توحید را به کسی القا کنند، امکان دارد از ترس بپذیرد ولی همین‌که ترس از او زائل شد به همان شیوة قبلش بازگردد.