پرسش و پاسخ | صفحه 165

با سپاس از پرسش شما، عرفان بر دو گونه است 1) عرفان ذوقی است، و یک عرفان تحقیقی است. عرفان ذوقی تحقیق زیاد لازم ندارد، ولی رسیدن به آن عرفان هم که جای شرح اش نیست، بقا هم ندارد. تا یک مدتی است به فوری منصرف یا منحرف می شود. اما عرفان یقینی و علمی که از گذر فلسفه و حکمت و عرفان حاصل شود این بسیار عالی است هم وفا دارد و هم بقا. جواب از سوال دوم: اما موضوع تهجد از هر جهت زیباست. هم برای عرفان ذوقی اثر گذار است و هم برای عرفان علمی و یقینی. آنچه که می توان در این مورد جواب داد، مدارج و طی نمودن علم و کمال، طبق قانون این عبارت «اطلبوا العلم ولو بالصین» شما جویای دانش باشید هر جا که امکان دارد، و ضرور نیست که انسانی که در مدارج علم الهی دورانی را طی می کند، به منهای علوم دیگر باشد، نه علوم دیگر هم در جای خویش زیبایند و روشنگرا برای صاحبش. اما علوم الهی یا علومی که انسان را برای توحید، برای نبوت، برای انسان سازی و برای ولایت شناسی و عصمت، کارساز است، به یقین آن علوم اهم اند و مقدس اند و اولی.

با سپاس از شما تفسیر سوره نحل که در سخنرانی هایی که در یک رمضان به صورت سخنرانی در آمده آن نیست که ما با چند جمله یا چند صفحه برای شما ارسال نمائیم. اولا باید ما میزان معلومات شما را بدانیم و پس از آن اگر توان دریافت در شما ملاحظه شد طی شرائطی که بعدا اعلام خواهد شد برای شما ارسال می شود. لازمه اش آن است که معلومات خودتان را به ما ارائه بدهید. جواب 5 سوالی شما در حد عالی به تاریخ 4 فروردین 85 ارسال شد چرا اشاره به دریافت آن ننمودید؟ در صورتیکه دریافت نمودید گزارش را به ما بدهید. متشکرم

پاسخ سوال 1)(فرق بین نفس و روح؟) چون ما در سایت دقیقاً تفاوت روح و نفس را تا حدی که یک محقق یا یک فاضل بتواند بهره گیرد، داده ایم، از این جهت اگر مشتاقید به سایت با دقت مراجع فرمایید جواب در آنجا داده شده. پاسخ سوال 2) (چرا نفس انسان را به گناه آلوده ؟) که گفته؟!! این حرف درست نیست. این از آن عوام مردم است. نفس نفس مقدس است، این که بعضی در بعضی از کتب اخلاق نوشته اند که سگ نفس را از خود دور کن و نسبت به خواجه نصیر الدین طوسی هم داده اند، این ارتباط به نفس ندارد، ارتباط به هوی و میل¬هایی که به دور نفس می¬چرخند، خواهد داشت. مثالش چون یک شخصیت عارف و عالم، همیشه حادثه های زنگی به دورش به چرخش است که او نیکو از آزمون درآید. پس نفس هم ذاتاً مقدس، حادثه های اطراف نفس عصیان آورند که باید با نیروهای سیری به سوی حق با آنها مبارزه کرد. پاسخ سوال 3) (تناسب روح با عقل؟) عقل مقدم یا در ردیف روح است. پاسخ سوال 4) (هبوط نفس ؟) آنگاه که نفس به فرمان حق طبق نظر بسیاری از فلاسفه و اشراقیون از فلاسفه در تن یعنی دوران 4 ماهگی جنین ورود می یابند، نام این را هلوط نفس به تن نامیده اند. پاسخ سوال 5) (جهان مجردات؟) جهان مجردات قبل از ماده بوده و هستند و هدف از مجردات عقل و نفس و روح و عشق و ذوق و طبق نظر بعضی بزرگان نفس علم. پاسخ سوال 6) ( روح در جنین؟) آری، پس از برخورد اسپرم و اوول و گذشت 4 ماه از آنجا به بعد ورود روح در تن حاصل است. ارتباط نفس با جسم؟ ناظر بر جسم است. پاسخ سوال 7) (نفس و وجدان؟) نفس وجدان نیست. پاسخ سوال 8) (بالاترین و نازل¬ترین مقام نفس؟) بالاترین نفس قدسی است و نازل ترین چون عظمت نفس فراوان است به نازل اشاره نشده. پاسخ سوال 9) (معنی تناسخ ؟) به دو جلد رساله تناسخ ما مراجعه کنید. پاسخ سوال 10) (انتقال نفس؟) ارتباط به تناسخ دارد و این نظر را نه قرآن قبول دارد، نه روایات، نه ما. زیرا روح و نفس هر کس به جسم خود او ارتباط دارد نه انتقال به جسم دگر. این دید تناسخی هاست.

1)آیا عشق از آثار نفس است؟ با سپاس از شما که خلاصه به منهای تشکل بیان نظر و یا اشکال را نمودید. عشق فوق بر نفس و عقل است. عشق یک ربطی است بین عاشق و معشوق در جهان آفرینش. نیافتیم که شما هدفتان از عشق، نفس عشق است یا رابطة عشق است؟ اگر سؤالتان نفس عشق است، همان است که گفتیم، اگر هدفتان رابطة عشق و معشوق است، جهان یعنی آسمان، زمین، گیاه، خزندگان، پرندگان، عینیت انسان و نفس قدسی انسان همة این ها در جولان عشق به اله اند. 2)آیا نفس یک شکل دارد؟ اگر یک شکل دارد، نفس اماره چگونه بوجود می آید؟ اولاً پرسش شما که نفس یک شکل دارد؟ خود سؤال غلط است. شکل در اندازه هاست ولی اشراق و نورانیت ها در لااندازه ها است. نفس نفس در شکل نیست، در اشراق است و او در جهت گرفتن فیض از حضرت حق است و دادن فیض به مادون خودش. و نفس اماره و نفس لوامه از اثرات یا از امیال و کارکنان نفس قدسی اند، بودن این ها تا بر انسان یقین آید که کارش درست است یا نادرست؟ اگر از نفس اماره یعنی میل هایی که به حول و حاش نفس اماره در خیزش اند، اقدام کند، او از حق مانده است. و اگر به فرمان لوامه عمل کند، به حق رسیده است. پس جدال درون انسان از این دو میل اند، میل اماره اقدام به زشتی ها، و میل لوامه منع از زشتی ها. مجموع این ها در "شکل" قرار نمی گیرند، در فوق شکل قرار می گیرند.

با سپاس از شما که بر این ریزه کاری های علمی و روحانی عنایت دارید. موضوعی که فرمودید، زیاد برای ما روشن نشد. ولی حریت نیرویی است که دوگونه می توان تعبیرش نمود: پیدایش هر انسان در آزادگی، حرکت جسم انسان به آزادگی، تشکیلات درون تن انسان مانند گردش خون و معده و پمپاژ خون به دور قلب مفهوم این ها "حریت" است. منتهی حریت خودکار و طبیعی. و این ها بی قید و بند کارشان را انجام می دهند. اما معنی دیگر حریت عبارت است از انسانی که بر اثر کوشش علمی و مذهبی و فلسفی و حکمی و عرفانی به مرحله ای رسیده است که جز از فرمان حق چیز دگر برای او اصل نیست. این هم نوعی دگر حریت است که حریت اول نامش "اعلم"، حریت دوم نامش "اخص". و عموم از علمای تشیع از آنجمله حضرت شیخ انصاری که او را شیخ الطائفه در علم اصول و فقه و دیگر علوم این رشته لقب داده اند را  شامل می شود و سایر بزرگان تشیع. و اما ارتباط شخص ایشان (شیخ انصاری) با حضرت حجت (عج) از آن صفای باطن، به آن مرحله ای کوشیده اند، یعنی هم جسم را و هم جان را ناب به بار آورده اند ، که نامش سیر من ا... الی ا... محسوب می شود، از این گذر درون سازی و برون سازی که راهی بسوی حضرت حجت است، به حد وفور به کمال رسیده بودند. پس شخص ایشان که بمرحلة ملاقات امام زمان معرفی شده اند، از این سیر است.نه تنها شخص ایشان هر کس که این دوره ها را از نظر برون و درون سازی طی کند، به یقین مورد عنایت حضرت حجت(عج) خواهد بود.

رموز قرآن یکی از امور مهمه جهان است و هرکسی به این سادگی نمی تواند به این منبع راه یابد جز اینکه ناب شود و ناب گردد. پس رموز را نه، هر کسی نمی تواند بفهمد جز امامان معصوم و رسول ا...(ص).