noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

نقش مادر در پرورش کودک

«بسمه‌تعالی»

 نقش مادر در پرورش کودک

در این گفتار قصد داریم به این موضوع بپردازیم که علت بسیاری از عقده‏ ها یا حالات مثبت در رفتارمان چیست و از کجا نشئت می‏ گیرد؟ برای این منظور به جلد نهم اسفار، صفحة 80 رجوع می‏ کنیم. ملاصدرا می‏ فرماید: «و منها أن المشارکة المصلحیة تقتضی المنع من بعض الأفعال‏. و الحث على بعضها ثم إن الإنسان یعتقد ذلک من حین صغره و یستمر نشوه علیه فحینئذ یتأکد فیه اعتقاد...»
و ازآن‏ جمله (خواص و ویژگی‏ های انسان) مشارکت مصلحتی است که اقتضای منع و بازداشتن از بعضی افعال و اصرار و تحریک بر بعضی دیگر دارد و این اعتقاد در خردسالی در انسان به ‏وجود آمده است.
سخن از انسان است و ویژگی‌های آن؛ یکی از خواص انسان اعتقاد به خوبی و بدی و زیبایی و زشتی  است. انسان به حسن کارهایی اعتقاد دارد وخود را ملزم به انجام آن‏ها می‏ بیند و به قبح برخی نیز باور دارد و خود را ملزم به ترک آن می‏ داند و این اعتقاد با نشو و نمای انسان استمرار می‌یابد.
ملاصدرا معتقد است انسانی که در دوران طفولیت به عصمت یا شومیت چیزی معتقد می‌شود، این اعتقاد در او استمرار می‌یابد و با این عقیده بزرگ می‌شود. آنچه را که بر شومیت آن معتقد شده همواره آن را قبیح دانسته و از آن دوری می‏ جوید و آنچه را که بر عصمتش ایمان یافته آن را زیبا دانسته و نسبت به آن اقدام می‌ورزد. به علت وجود این صفات مرکوز در درون انسان و اثرات آن در دوران طفولیت، دین مبین اسلام شیوه ‏ها و دستوراتی فرموده است؛ ازجمله اینکه کودک را به گفتن راست و پرهیز از دروغ و رفتار نازیبا عادت دهید، او را با آداب و فرهنگ دینی آشنا ساخته و از فرهنگ‌های منحط و نازیبا دور نگه دارید، او را از مناظر نازیبا و وحشت‌بار دور سازید و با مناظری که بوی رأفت و مهر دارد آشنا سازید، او را با انسان خوش‏خوی روبرو سازید و از شیوه‌های زشت دور نگه دارید. از بیان کلماتی که دل معصوم او را به تشویش می‏ اندازد پرهیز کنید و بر آنچه او را آرام می‌سازد مداومت داشته باشید، صفات زیبای خود را به او ارائه داده و از بیان نقد و اختلافات خانوادگی در منظر او خودداری کنید.
علاوه بر آنچه بیان شد، ده‌ها نیروی انسان‌سازی و ضد انسانیت که در دوران صغر سن به درون کودک فرو می‏ ریزد به صورت خیر یا شر برای او معرفی شده و چه ‏بسا در آینده همین رویدادها در خون و مدرکات او رسوخ کرده و «رکز فی نفسه» می‌شود و به صورت عقده یا گره‌ای همراه او خواهد بود و پیوسته به مدرکات او ضربه‌ وارد می‌کند. تا اینجا دریافتیم والدین به ‏خصوص مادر در بالندگی یا عقب ‏ماندگی زندگی آیندة کودک نقش بسزایی دارد و این امر صرفاً به دوران تربیتی کودکان وابسته نیست بلکه باید گفت جهان ارتباط طفل با قلب مادر چه در دوران حمل و چه پس از آن از درخشان‌ترین جهان‌های انسان‌سازی است. کودک از همان لحظه‌ای که در بطن مادر شکل می‌گیرد و از خون او تغذیه می‌کند، در تک‏تک دقایقی که در این نه ماه طی می‌کند، تمام گره و حجاب‌ها و بالعکس نورانیت‏ های مادر به این فرزند منتقل می‌شود. گویند هر جنین در بطن مادر در هر دقیقه 180 میلیون گلبول قرمز به‏وسیلة مغز استخوان تولید می‏ کند. تصور کنید این جنین که از خون مادر در حال تغذیه است هر لحظه‌ای که اضطراب،‌ وسوسه، کینه و خدای نکرده خطایی از این مادر سر بزند، 180 میلیون برابر به فرزند او منتقل می‌شود و پس از تولد نیز کالری‌های شیری مادر در اخلاق او اثرگذار خواهد بود، چراکه از همان لحظات نخستینی که شیر یا قاشق غذایی را به کام طفل فرومی‌ریزند، اخلاق اولیه را نیز به او منتقل می‌کنند، حتی کیفیت شیردادن مادر نیز در این زمینه مؤثر است. پس باید مادر در این زمینه دقت فراوانی داشته باشد که قاشق را در حالت تعادل به کام کودک خود بنهد تا درون او را عالی به ‏بار آورد. چه ‏اگر این قاشق را باشدت به کام او بریزد، این عمل او شاید به ‏ظاهر امری سطحی باشد، اما این تندی و شدت عمل او خدای نکرده در آینده طفل را آدم‌کش یا جنایتکار به ‏بار می‌آورد، و اگر شیر یا قاشق غذا را باکندی به کام طفلش فرو بریزد، او در زندگی بی‌توجه و تنبل به ‏بار می‌آید. همچنین، یکی از عواملی که شهوت را در درون طفل قوی می کند ناقص و ناتمام شیردادن مادر است. به این صورت که اگر مادر در وسط شیردادن فرزند خود- چه دختر یا پسر- بی ‏آنکه او سیر شده باشد به ‏یکباره این کار را رها کند همین کار عقدة شهوانی را در درون کودک می‏ پروراند.
یا مثلاً اگر به کودکی که در حدود یک سال‏ و نیم الی شش‏ سالگی است و قصد ابراز بیان دارد اجازة به پایان رساندن کلامش را ندهند بدانند عیب‌ها از همین‏ جا آغاز می‌شود یا یکی از عوامل بروز عقدة حقارت از عدم کشیدن دست مهر بر سر آن طفل است؛ یعنی هنگامی که کودک در خواب بود و می‌خواست از خواب برخیزد آن مادر دستش را به فرق این طفل نکشید یا به ‏ندرت چنین کرد. پس دانستیم نقش مادر پیش از تولد فرزند و پس از آن بسیار مهم است.
«بلانتون» (Blanton) روانکاو نیز گوید: آن‏گاه که مادر کودک خود را در بین بازوانش نگه می‌دارد اگر از موضوعی به وحشت بیفتد، همان علتی برای وجود سایة ترس به درون کودک خود می ‏شود. او گوید سر طفل باید کنار سینه (روی قلب) مادر باشد تا تِک‏تِک قلب او را حس کند و همین امر موجب می ‏شود نورون‌های مغزی او بهتر رشد کرده و محکم ‌گردند.
به آغاز سخن بازمی‏ گردیم، اگر بخواهیم جامعه زیبایی داشته باشیم، علاوه بر موارد فوق باید مادر و پدر آگاه باشند که چه ترکیباتی را در قالب رفتار و دیدار و مناظر و محیط به درون، روان و خون کودک خود تزریق می‏ کنند زیرا همان‏گونه که گفتیم مادر نقش مهمی در مرکوزات درون طفل دارد. در این زمینه مثال می‌زنیم.
مادر و پدری را در نظر بگیریم که در برخورد با فرزند خود عاطفه و مهر فراوان به خرج می ‏دهند. استاد می‏ فرماید: تمام فرزندانی که با عاطفه زیاد تربیت می‏ شوند، بی‏ مصرف به‏ بار می‏ آیند؛ یعنی هر فرزندی که پدر و مادرش او را به عناوین مختلف مورد مهر فراوان قرار می‏ دهند فرضاً با ناز او را از بستر بلند می‏ کنند و... این حالت در خون طفل منعکس می‏ شود و حالت رکز پیدا می‏ کند، بزرگ‏تر که شد آن‏گاه که وارد مدرسه شود به انتظار دست نوازش‏ گر معلم، دوست و اجتماع است. اگر او را مورد نوازش قرار دادند، احتمالاً به جایی راه پیدا می‏ کند ولی اگر صرفاً والدین به او مهر فراوان نشان دادند و در کوچه و اجتماع‏ با بی‌نازها و سخن خشن روبرو شد، این عوامل موجب می‏ شود یک دیواره بین تفکر او و اجتماع محکم ‏شود. به جایی می‏ رسد که نه اهل کاوش می‏شود، نه اهل فرهنگ درست و نه اهل حق و یقین. هر صنمی که دارد همان پنجه پرناز مادر یا نوازش بی‏ اصول پدر را تداعی می‏ کند. چنین کودکان در آینده اجتماع بطالان را تشکیل می ‏دهند و وجودی از نظر علمی نخواهند بود. آری، نوازش خوب است، اما نه در غیر موضع له.
در برابر یک مادر آگاه وقتی می‏ بیند فرضاً فرزندش زیاد می‏ خوابد به جای نوازش با مقداری سخن محکم به علت می‌پردازد مثلاً به فرزندش می‌گوید «چرا این‏همه می‏ خوابی؟» او جوابی خواهد داد که خوابم می‌آید! مادر دانا با او صحبت می‌کند و می‌گوید «خواب بسیار عالی و مفید است اما به اندازة خود.» او باید بداند اگر خواب او بیش از شش ساعت شد، نخست در رگ‏ های او اثر می‏ گذارد و عروق او را خرفت و سست می ‏کند. به پایش اثر می‏ گذارد و کمرش را درد می‏ آورد...
پس اگر مادر و پدر با مهر زیاد با طفل خود سخن بگویند، نه سخن زیبای آن‏ها ارزش دارد و نه سخن نازیبایشان؛ اما اگر مادر آگاه و با اصول فرزندش را به علم و کمال و دین و مذهب نزدیک کند، به‏تدریج مرکوزات درون طفل شکل می‏گیرد و یستمر نشوه می‏ شود، وقتی طفل رشد کرد و در اجتماع وارد شد، سعی می کند ترکیبات عالی و سازنده در اجتماع داشته باشد.
در این زمینه مثال به مادر سید رضی و مرتضی(اعلی‏ ا...مقامهما) می ‏زنیم که چون آینده معنوی فرزندانش برای او مهم بوده دست دو فرزندش را می‏ گیرد و دل، روان و درون فرزندانش را در اختیار استاد نحریر زمانش شیخ مفید(اعلی‏ا...‏مقامه) قرار می‏ دهد تا با دم گرم استاد درون لطیف آن‏ها شکل بگیرد.
و این عظمت مادر را نشان می‏دهد که در دوران حساس طفولیت فرزندان بر این کوشش است که چه ترکیبات زیبایی به درون خون آن‏ها تزریق کند تا شخصیت آن‏ها در آینده مستعد ایجاد ترکیبات مؤثر و سازنده‌ ‏شود.  
 منابع: اسفار، ج9، ص80، ؛ مرآت العقول علامه مجلسی؛ رساله مقامات و منازل انسان (مرحله1) ص126حاصل تدریس و تحقیقات محقق و فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی ذیل جلد نهم اسفار و پرسش شاگردان از معظم ‏‏له در سال 1386ه ‏‏ش.


نظر کاربران

1
قاسم خائفی
۲۰:۲۳ - ۰۲ /بهمن /۱۴۰۰
پاسخ
پیروی از فرهنگ علوی در تربیت کودکان بدون تردیدبهترین تاثیر را دارد.
دیدگاه شما