noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

تحقیق پیرامون افلاک

«بسمه تعالی»

 تحقیق پیرامون افلاک


آیات و روایات فراوانی دربارة «آسمان» وارد شده است که نشان می دهد آسمان امری فراتر از شناخت های محدود بشری است. بر اساس آیات صریح قرآنی، تمامی سیارات و اجرام سماوی و کهکشان ها تنها زینت های آسمان دنیا (آسمان اول) محسوب می شوند. «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِب‏»، (صافات(37)/6)؛ یعنی «ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم» که ما از درک همین آسمان هم عاجزیم، حال آنکه آسمان خود هفت طبقه و هفت مرتبه را شامل است و آسمان های بالاتر هرچه باشند، غیر از این محدوده و مرتبه ای هستند که برای آسمان اول تعریف شده است.
حضرت ملاصدرا(اعلی ا...مقامه) نیز در مقام خلقت آسمان ها و کواکب در جلد سوم اسفار، صفحة139 می فرمایند: «فارفع الان رأسک إلى السماء وانظر وتفکر فی کیفیة خلق السماوات وفی کواکبها وفی دورانها على نسق وانتظام وفی طلوعها وغروبها واختلاف مشارقها ومغاربها ودؤوب شمس ها وقمرها ومشتری ها و زحلها فی حرکة على الدوام وسعیها فی عشق ا... وطلب لقائه من غیر فتور.»
چهره‌‌ات را به سوی آسمان برافراشته نما، تفکر و تأمل در کرات و کواکب آسمانی کن و در نظم و ربط آن‌ها که چگونه دائماً در دوران‌اند، چگونه ‌آن‌ها در ارتباط و نظم‌اند و چگونه در طلوع و غروب‌اند. خورشید، قمر، مشتری و زحل را در سیر سیارات و ثوابت شان، کیفیت جذب و انجذاب، کیفیت تأثیر و تأثر و ابهت و عظمت و شکوه و جلال شان که همه و همه طبق منطق قرآن زینت‌های جوّ هستند، به زینت تفکر خویش رونق ده!
«فی عشق ا... و طلب لقائه»؛ و بدان که آن ها در عشق ا...تعالی و طلب لقائشان به کوشش و سیر و در خیزش، شوق و شغعف‌اند. به دید آر که تمام رشد زمینیان و تعادل آنان ازجمله رشد درخت‌ها، موج دریاها و عطر گل‌‌ها اثر این کواکب و اجرام آسمانی است. تعادل جسم انسان در این غوغای جریان خون و در نحوة سکون و خیزش ذرات آن همه و همه تحت اثرات این اجرام سماوی و انوار کوکبی در فیض‌اند.
اگر موج فکری و مغزی کاوشگران و محققان جهان به رقص علمی درآیند و بخواهند فرضاً کیفیت و کمیت تنظیم تعادلی که جرم عطارد بر یک میلیارد نورون‌‌‌های مغزی انسان دارد، بیابند، نخواهند توانست به تنظیم و احصاء آن قانع گردند. آری، دریافت این موهبت‌ها میسر نیست و نخواهد بود جز اسراری که در درون آنان به موج‌اند.
باید دانست نقش فلک در جهان خلقت بسیار حائزاهمیت است به طوری که دانشمندانی چون گالیله، فلاماریون فرانسوی، ابن‌رشد اندلسی، ابوریحان بیرونی، ابن‌سینا و میرداماد(اعلی ا...مقامه) دربارة جذب و دفع افلاک به تحقیق رفته و نظرها داده‌اند و در میان تحقیقاتی که در زمینة فلک انجام شده است بعضی از این تحقیقات انگیزة علمی و بهرة مادی داشتند و برخی دیگر انگیزه‌شان الوهی و روحانی است و همچنین هدفشان نمایاندن نشانه‌های فیض خدا بوده و هست.
اما اگر بخواهیم از نظر لغوی در «فلک» به تحقیق رویم باید بگوییم که فلک به معنی «چرخ گردون» و «سپهر» است. بسیاری از قدما افلاک را نه‌گانه دانند: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری و زحل و...
در توضیح باید گفت: فلک اول یا «فلک قمر» نامیده شده؛ به این دلیل که در این فلک، کوکبِ قمر واقع شده است (به همین واسطه به عالم عنصری، عالم تحث فلک قمر نیز گفته می شود). فلک دوم «فلک عطارد» است که به صورت محدّب پس از فلک اول واقع شده و احاطه بر فلک قمر همچنین عالم عناصر مادی دارد. به همین ترتیب، افلاک بعدی که هر کدام به نام یکی از کواکب نامیده شده اند، به صورت محاط بر هم واقع شده و به ترتیب عبارت اند از: فلک زهره، فلک شمس، فلک مریخ، فلک مشتری و فلک زحل. بعد از این افلاک هفت گانه، فلک هشتم یا فلک ثوابت واقع شده و خود بر برج های دوازده گانه تقسیم شده است. (سیدحیدر آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، سازمان چاپ و انتشارات اسلامی، ج2، ص211.) آخرین فلکی که محیط بر تمامی افلاک است و آخرین حد از عالم ماده اعم از مادة عنصری و اثیری محسوب می شود،  فلک اقصی یا فلک اطلس یا «محدّد الجهات» نام دارد. به این ترتیب عالم جسمانی اعم از عُنصریّات و اَثیریّات متشکل از نُه فلکِ تو در تو بوده و هر فلک بالاتر بر افلاک و عوالم پائین تر احاطه داشته و مدبّر آن محسوب می شود. (سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، انتشارات دانشگاه تهران، ج1، ص257.)
(حال، تا چه میزان این دید قابل پذیرش است؟ بر تو محقق ضرور است که آن را دریابی!)
اما اگر بخواهیم راز شناوری فلک را در جهان بیابیم، باید بدانیم بر اساس نظریات حکمای پیشین، عالم خلقت به طور کلی متشکل از سه مرتبه است: عالم عقول (مجردات) عالم نفوس (واسطه بین ماده و مجرد) و عالم اجسام یا عالم ماده. خودِ عالم اجسام یا عالم ماده نیز بر دو قسم است: اجسام عنصری و اجسام اثیری. اجسام عنصری همان مادۀ ظاهری و دنیوی است که از عناصر مادی تشکیل شده که همواره در حال تغییر و تبدیل است، اما اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و پایدار بوده و از ماده ای لطیف خلق شده اند به همین خاطر فلک حالت شناوری دارد. (سیدمحمد خالد غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص59.) درواقع اثیر عنصر پنجمى غیر از عناصر اربعه است که جرم افلاک را تشکیل مى‏دهد و دستخوش کون و فساد و خرق و التیام نمى‏گردد. (همان، ص60.)
در اینجا می خواهیم تحقیقی در نظرات امپدوکلس(Empedokles)) فیلسوف پیشاسقراطی قرن پنجم ق.م داشته باشیم. امپدوکلس یکی از شخصیت هایی است که علاوه بر تحقیق در رشته های پزشکی، شیمی و فیزیک نکته هایی هم دربارة افلاک دارد؛ وی قبل از میلاد مسیح می زیست و نزد فیثاغورسی‌ها به تحصیل پرداخت. زندگی امپدوکلس پر از غوغای نیمه افسانه‌ای است؛ ازآن جمله او معتقد بود: «در روزگاران پیش، جوانکی بوده، بعد دوشیزه‌ای شده، سپس به صورت بوته‌ای پرگل در آمده، آنگاه پرنده‌ای گشته، و بار دیگر تغییر صورت داده، به شکل یک ماهی، در خاموشی اعماق دریا به شناگری پرداخته است.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص390.) این جملات از پذیرش او به موضوع تناسخ حکایت دارد. قابل ذکر است، موضوع تناسخ از نظر قرآن و مذهب صددرصد مردود است و این گفتة امپدوکلس نه از نظر مبنای قرآن و روایات معصومین سندیت دارد و نه در عقل تکیه گاهی و به افسانه‌ای شبیه است و بس.
نظر دیگر امپدوکلس آن است که «هرچه نور از خورشید می‌رسد، اشیا و ذرات آن را گیرند و زمین از نور آن بی‌بهره است.» به عقیده او ،احساس ، از جدا شدن ذرات از اشیا و رسیدن آنها به مسامات حسی پدید می آید ؛ بنابراین ، نور تا از خورشید به ما برسد ، مدتی وقت می گیرد ؛ چون زمین مانع رسیدن اشعه خورشید گردد ، شب پیدا می شود.
این مطلب هم طبق جان آیات قرآن کریم قابل قبول نیست؛ آنگاه که می‌فرماید روزی‌های شما را از گذر رحمت و باران در زمین‌ها قرار دادیم نه تنها روزی‌هایی که ارگانیزم جسم را بیاراید و بسازد بلکه هدف از روزی، روزی کمال، روزی حقیقت و روزی عرفان از گذر زمین به دل‌ها سرایت می‌نماید.
(در صورتی که تو بیننده یا شنونده تأمل نمایی که روزی علمی‌ات گو اینکه از دید چشمان و هیئت ترکیبی جسم و ماده است، ولی درحقیقت خواهی یافت آن سوی این ماده جهان دیگری نهفته است، نامش روزی جان است.)
همان گونه که گفتیم، در میان تحقیقاتی که در زمینة فلک انجام شده است بعضی از این تحقیقات انگیزة علمی و بهرة مادی داشتند و برخی دیگر انگیزه‌شان الوهی و روحانی است و همچنین هدف شان نمایاندن نشانه‌های فیض خدا بوده و هست. در حکمت قدیم برای هریک از افلاک خواصی قائل شده و نشانه های خاصی قرار داده اند که در هماهنگی با این افلاک است.(ر.ک: احکام النجوم، ابوریحان محمدبن احمد بیرونی، چاپخانه مجلس.) اما اگر بخواهیم دربارة صحت و سقم و حق و باطل این علوم و تحقیق در اصول علمی قدما وارد شویم. نظر اعظم الفقها شیخ انصارى(اعلی ا...مقامه) را در این زمینه بیان می کنیم که ایشان این مسئله را در چند بخش مورد بررسی و دقت نظر ‏قرار داده اند:
اول: اگر گزارش و خبر از اوضاع فلکى و کواکب براساس اصول صحیح و قواعد علمى باشد، مانند خبر از سیر و گردش کواکب و پدیدة خسوف که ‏ناشى از حایل شدن زمین بین ماه و خورشید، و کسوف که در اثر مانع‏ شدن ماه از نور خورشید به زمین است، این بخش صحیح است و خبر دادن‏ از آن هم جایز است. دوم: اگر اساس کار منجم تجربة قطعى باشد و بر این پایه خبر دهد که‏ کواکب دلالت دارند فلان پدیده رخ خواهد داد، گزارش از چنین امرى ‏صحیح است و قطعاً حرام نیست. ‏یک نمونة آن قضیه‏ اى است از خواجه نصیرالدین طوسی، مروج علم ‏اخترشناسى، که نقل کرده اند ایشان در یکى از سفرهای خود به آسیابى رسید و در آنجا منزل گزید، آسیابان‏گفت: امشب زیر سقف استراحت کن زیرا باران مى‏بارد، خواجه به اوضاع‏ فلک نگاهى انداخت و گمانى به بارش باران نبرد. آسیابان گفت: من‏ سگى دارم که شب هاى بارندگى بالاى پشت‏ بام نمى‏ رود و زیر سقف‏ مى‏ خوابد. ولى خواجه بر پشت ‏بام خوابید و شب هنگام باران بر او باریدن گرفت و او از این وضع خیلى در شگفت ماند.
سوم: اگر پدیده‏ ها و رخدادهایى که به دلالت نجوم پدید مى ‏آیند را اثر مستقیم و مستقل اختران بدانیم (بدون استناد به خداوند) و از آن خبر دهیم، چنین حکم و گزارشى حرام است و مسئلة «تنجیم حرام» در این بخش ‏وجود دارد.  
و اما یکی از موضوعاتی که در زمینة افلاک مطرح می شود «حرکت فلک» است. حضرت ملاصدرا مفصلاً به این مقوله در جلد اول اسفار در ذیل موضوع «قدم و حدوث» پرداخته اند. درواقع، منشأ زمان را از حرکت فلک می‌دانند و معتقدند تمام احجام عالم یعنی قواره‌ها و اندازه‌ها و همچنین اثرها در عالم از حرکت فلک تنظیم می‌شود. طبق حکمت اللهی به یک اندازه فرمان حرکت به فلک صادر می‌شود، که از حدش تجاوز نکند. اگر ذره‌ای کندتر یا تندتر حرکت کند، احجام عالم بزرگ تر یا کوچک تر از حیّز انتفاع خود می‌شوند، پس به حد متعادل باید حرکت کند تا مثلاً اندام ما در حدّ خود باقی بماند.
بسیاری از عرفا نظر داده‌اند که فلک به فرمان «کن» ایجاد می‌شود، اما بهتر آن است که بگوییم خلقت فلک از خداست، حرکت فلک از رسول ا...(ص) است و آن نیرویی که باید فلک را حفظ کند تا افسار گسیخته نشود، مولانا الاعظم قطب دائرة عالم امکان علی بن ابیطالب(ع) است، اما اگر سرعت فلک زیاد باشد، جهان می‌سوزد و اگر کم باشد، جهان می‌ماند در واقع، آنکه فلک را عدالت داد، عصمت الکبری فاطمة الزهرا(س) است.
پس یافتیم، زندگی هر موجود در جهان ناسوتی در چرخش افلاک شناور و در درون جهان غوطه ور است. افلاک می گردند و گردش افلاک اضداد را در ارگانیزم موجودات به جهش و رقص می آورد. تا فکر سالم، روش و دید سالم و بیان و عقیدة سالم در درون هر انسان به ثمر نشیند.


منبع: از سلسله مباحث تحقیقی فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی


نظر کاربران

0
دیدگاه شما