noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

سیمای دانش (1)

«بسمه تعالی»

سیمای دانش (1)

چرا علم نمی‌تواند جواب علم را بدهد؟

انسان در طول تاریخ پیوسته خالق پرسش هایی است که در درون خود پرورده. گاه برای آنان پاسخ می یابد و گاه تا مدت ها ذهن خود را به او مشغول ساخته و درنهایت بی پاسخ از آن عبور می کند. پرسش‌هایی از قبیل اینکه: راز تابش آفتاب چیست؟ تأثیر آن بر کوه و دریاو موجودات چیست؟ چرا اتم های خورشید پیوسته منفجر شده و تبدیل به نور و حرارت میشوند؟ چه عاملی موجب گردش زمین به دور خود می‌شود؟ و...
اما گذشته از این سؤالات پرسش مهم دیگری در ذهن انسان نقش می بندد که آیا علم می تواند به راستی و به حقیقت جواب علم را بدهد؟ برای دستیابی به این پرسش از منظر اندیشمندان کمک می گیریم.
دانشمندانی که در پایه های مختلف علوم در تحقیق و انکشاف اند، آن هایی که ابزار علمی می سازند، ناوگان های زیردریایی و قاره پیماها را می سازند، به فضا پرواز می کنند، ریتم ها را می گیرند و آن ها را به زمین مخابره می کنند، بر این باورند که علم را به پایان برده اند. اما پس از مدتی محقق دیگری می آید و علمی ظریف تر و دقیق تر را در همان پایه ارائه می دهد و دستگاهی با سرعت بیشتر می سازد و... و با خط درشت می نویسد:«به کشف این راز رسیدم»و حال اینکه در آینده ای نه چندان دور در گفتة خود دچار تردید شده و نظریة خود را ناتمام می بیند؛ اما چرا نظریات دانشمندان ناتمام باشد؟
در پاسخ می گوییم: چون این گونه نظریات از فکر بشر زائیده شده و از مرکز لایزالی و بی نهایت قدرت بروز ننموده است لذا توسط محقق دیگری منسوخ می شود. درحقیقت، باید گفت آن چیزی که راستین و بی عیب و نقص است و انسان رابه سوی حقیقت رهنمون می کند ضرور است نشئت از قدرت لایزالی گیرد. این امر وجود قدرتی فوق ماده را تثبیت می نماید و این اصل بر جهانیان آشکار می شود که علم واقع نزد حضرت حق است زیراوقتی که هیچ عالِم برای علمش پایانی نمی یابد، در می یابد که تئولوژی و غایت شناسی برایش میسر نیست.
آری، علم نمی تواند نه به خود و نه به دیگری پاسخی قاطع و غائی دهد، فقط می تواند از دید فیزیک دانان علت و از دید ریاضی دانان دلیل را بیان کند ولی به غایت نمی رسد. پس برای دل پرتلاطم بشر چه باید کردکه حداقل به پاسخی آرام کننده رسد؟ آیا می توان از طریق استاد نحریری به پاسخ این پرسش هاراه یافت؟ آری، آن که به دریای عرفان اللهی غوطه ور باشد، به رسائی جواب مفتخر خواهد شد. دانشمندان و محققان علوم پایه از این رو که ارتباط و اتکاءشان تنها به ابزار علمی محدود و چند اصطلاح علمی است، غایت علم را در همین اندازه ها ناپیدا می دانند و نمی توانند به پاسخ غائی آن ها برسند؛ اما دریای متلاطم عرفان که ناخدایش سکان کشتی عینی را در اختیار دارد، چون وابسته به خزانة اللهی است، در جواب این مشکل به یقین کوشا خواهد بود زیرا این پاسخ ها از سلسله معرفت خداوند است و آن معرفت هم نه مقدار دارد، نه مکان دارد و نه زمان بلکه دائماً در اشراق است.
کسی که بتواند به خزانة رحمت حق راه یابد، او به جایی می رسد که جسم و جانش در عشق حق است. چون به عشق حق رسیده و سراسر وجودش پر از اوست، پاسخ هارا هم از عشق حق دریافت می کند. چنان که مجنون پر از عشق لیلی شده بود و می گفت: «لیلی را به صورت ندارم، او چون جامی است به دست من که حیات من از آن لبریز است و سراسر از آن جام بهره ورم.»
پس عارف من الله الی الله که با اتصال به مقام ولایت و عصمت جواب علم را می دهد جسم و جانش پر از علم و عرفان است ولی تکنیک گران و ماده گران صرفاً علم را در قالب اندازه پیاده نموده اند؛ لذا دنیا بداند هیچ گاه آنان به غایت علم نخواهند رسید.
اما «چه کسی برای قدم گذاشتن در وادی عرفان لیاقت دارد؟» در نوشتار بعدی با ما همراه باشید...

منبع: از سلسله مباحث تحقیقی فیلسوف متاله استاد سید علی موسوی

نظر کاربران

0
دیدگاه شما