توضیح در معاد روحانی و جسمانی و عوامل موثر در طول عمر انسان
«بسمه تعالی»
موضوع سخنرانی: توضیح در معاد روحانی و جسمانی و عوامل مؤثر در طول عمر انسان
در جلسة گذشته ذیل آیة «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان...» رحمن(55)/26 لغت «فان» را بررسی کردیم و گفتیم اگر لغت «فان» را به معنی «نابودی» بگیریم و بگوییم که «هر کس که میمیرد، نابود میشود»، پس آنگاه که یک عارف، دانشمند و نیکوکاری از دنیا میرود، اگر جسم او فانی و معدوم شود آیا همة زحمات و تلاشهای او در زندگی عبث و بیفایده میشود؟ یا انسانی که به او ظلم شده و نتوانسته حقاش را در این عالم بگیرد آیا برخلاف عدالت نیست که در عالم دیگر حقش را نگیرد؟ نتیجهای که در جلسة گذشته گرفتیم این بود که بهدلیل وجود معاد پس از مرگ، اساساً چیزی در عالم معدوم یعنی نابود و فانی نمیشود. درنتیجه، هرچه در دنیا هستند، باقیاند منتها در چهرههای مختلف.
اما اکنون که از معاد پس از مرگ سخن گفتیم در بین تحقیقات دانشمند معظم فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی به تحقیق در کلمة «معاد» میپردازیم. در قرآن کریم لغت «معاد» با نامهای «نشور»، «بعثت»، «قیامت»، «بعوث»، «رجوع» و «رجعت» ذکر شده و در آیات بسیاری رجعت پس از مرگ تثبیت شده است که از میان آنها دو نمونه را بیان میکنیم. بهطور مثال حضرت حق در آیة اول از سورة مبارکة حج میفرمایند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظیمٌ»، «ای مردم، از پروردگارتان بترسید که همانا زلزلة رستاخیز امری هولناک و بزرگ است»؛ یا در سورة مبارکة یس آیة ۶۵ خداوند میفرماید: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ یعنی در آن روز وقتی بخواهند اعمالشان را انکار کنند، ما بر دهان آنان مهر خموشی مینهیم و دست، پا و دیگر جوارحشان همگی به زبان میآیند و گواهی میدهند.
بنابراین ما بر طبق آیات قرآن وجود معاد را قبول داریم، اما سؤالی که در اینجا مطرح است این است که بازگشت ما در معاد به چه صورت است؟ همانطور که میدانیم هر انسان دارای دو بعد ماده و مجرد است حال آیا بازگشت این انسان به صورت روحانی است؟ یعنی فقط مجردات انسان شامل روح، نفس و مدرکات او باز میگردند یا نه، معاد انسان جسمانی هم هست؛ یعنی جسم انسان هم باز میگردد؟
البته قبل از پاسخ به این سؤال باید بگوییم که آیا بشر هم میتواند به آن لحظة معاد و نحوة بازگشت ممکنات عالم آگاهی بیابد؟ باید بگوییم پس از حضرت حق، پیغمبر و امامان معصوم هستند که با درخواست از خداوند میتوانند درلحظه قیامت را در جلوی دیدة خود ببینند، اما غیر از پیامبر و امامان معصوم هم کسانی که بتوانند تجرد از غشاوت دنیا پیدا کنند، میلهای باطل را بشویند و خود را ناب بسازند با عنایت اله میتوانند حقیقت معاد را بفهمند.
اما برگردیم به پاسخ این سؤال که بازگشت ما در معاد به چه صورت است؟ بعضی از محققان، دانشمندان و فلاسفه معاد را فقط جسمانی میدانند؛ اما آنچه برای ما مهم است نظر علمای تشیع مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، علامه حلی و محقق طوسی(اعلیا...مقامهم) است. این علمای امامیه هم معاد جسمانی و هم معاد روحانی را قبول دارند. نظر این بزرگواران برای ما بسیار اصل است.
اما برای اینکه معاد جسمانی برای ما قابل فهمتر شود باید با سیر جسم انسان آشنا شویم و عواملی را که موجب دثار و کهنگی یا جاودانگی جسم میشود بیابیم. در این مورد نظرات مختلفی مطرح است:
گروهی بر این باورند که گذر زمان جسم انسان را پیر و کهنه میسازد، اما در مقابل این نظر، نظر دیگری مطرح است مبنی بر اینکه آنچه موجب پیری و فرسودگی جسم میشود اضداد درون است. درواقع، بدن انسان از عناصر چهارگانة آب، باد، خاک و آتش یا همان بلغم، سودا، صفرا و هوا تشکیل شده که اینها با هم در تضاد هستند. بهطور مثال آب با آتش و خاک با باد در تضاد است. اگر انسان بتواند این عناصر چهارگانة موجود در بدن خود را در حالت تعادل حفظ کند، جسم او سالم میماند؛ اما چگونه بدن را در حالت تعادل نگه دارد؟ او باید تنظمیم هوا را بداند، در گرما و سرما، مصرف غذا، نوشیدن آب، میزان استراحت، محیط و مکان دقت کند، اگر این موارد را رعایت کند و بدانها عمل ورزد، میتواند عمر طولانی داشته باشد. پس هر چقدر علماش نسبت به این عوامل بیشتر باشد، درونش از تعادل بیشتر بهرهمند و بر طول عمرش افزوده میشود.
در همین زمینه دانشمندان ثابت نمودهاند که یک انسان بهطور طبیعی توان آن دارد که 7 الی 14 برابر طول عمر خود از تولد تا بلوغ در سلامت زندگی کند. در این زمینه هم کتابی به نام «المُعَمّرون» دربارة اشخاص طویلالعمر توسط «ابوحاتم سیستانی» از دانشمندان اهل تسنن نوشته شده است.
اما یکی دیگر از عواملی که در افزایش طول عمر انسان مؤثر است «چهرة آراسته» است. عدهای بر این باورند که یک فرد مذهبی باید ظاهرش نامناسب و نفرتآور باشد، لباسهای پاره تنش کند یا کمتر به فکر نظافت خود باشد و این قضیه را به دین مرتبط میکنند. بدانند که دین اسلام با ظاهر اینگونه مخالف است، دین نظافت و پاکیزگی را اصل میداند، هرچند که با ظاهری که جلب توجه برای نامحرمان کند یا آراستگی را برای افزایش تعین و تشخص و منیتش بداند مخالف است.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در افزایش طول عمر «روح زنده و کنجکاو» است؛ یعنی انسان هر چقدر متفکرتر باشد، اگر حادثة روزگار و عارضهها به او نرسد، عمرش طولانی میشود. (منظور از عارضه؛ مثلاً غذایی بخورد که وضع جسم او را به هم بزند. ضربهای بر او وارد شود و سیستم خونرسانیاش نامنظم شود و...)
این مطالبی که بیان شد عوامل ماندگاری بیشتر جسم در این عالم ناسوت بود، اما اکنون این سؤال مطرح است که آیا جسم ما این قابلیت را دارد که حتی پس از مرگ هم طراوت و تازگی خود را حفظ کند و سالم باقی بماند. در پاسخ به این پرسش باید بگوییم اگر تمام عصارة علم روز را بگیریم، میگویند این جسم پس از مدتی که از مرگش بگذرد، متلاشی میشود؛ اما در برابر این نظر ما داریم بزرگانی از عرفا را که عمرشان را با عرفان و در جاذبة حق گذراندند و پس از مرگ جسمشان بنا به عوامل و اعمالی که در دنیا انجام دادند متلاشی نشد و همچنان طراوت خود را حفظ کرد. بهطور مثال پیر پالاندوز پس از گذشت 400 سال، ابن بابویه پس از 700 سال، محمدبن یعقوب کلینی بعد از 900 سال که از زمان مرگشان میگذشت جسمشان همچنان سالم مانده بود.
این جسم که به نظر فانی و نابودشدنی میرسد، گاهی چنان اشراق نفس قدسی الهی و روح ربانی بر آن اثر میگذارد که تکتک ذرات جسم انسان را نیز تحتتأثیر قرار داده و بر عمرشان افزایش میدهد. بنابراین آن جسمی که در جاذبة نفس قدسی و روح ربانی باشد متلاشی نمیشود؛ مثلاً نقل شده «حربن یزید ریاحی» بعد از سالها در زمان ناصرالدین شاه که قبر او را شکافتند هنوز آن دستمالی که بر پیشانیاش بسته شده بود متلاشی نشده بود، همان دستمالی که پس از انقلاب دورن، آنگاه که به خدمت امام حسین(ع) میرسد و حضرت توبة او را میپذیرند، به پیشانی او میبندند و این دستمال هنوز هم بدون کوچکترین خدشهای سالم مانده است.
جان مطلب آن است که این جسمی که به اعتقاد برخی بعد از مرگ رو به فساد و نابودی میرود اگر ارتباطش با نفس قدسی و روح ربانیاش قوی باشد، پس از مرگ هم جاودانه خواهد ماند.
لا حول و لا قوة الا با... العلی العظیم