راه یافتن به بطن قرآن و سرّ حروف مقطعه (1) - راه تأثیر پذیری از آیات قرآن
«بسم الله الرحمن الرحیم»
موضوع: راه یافتن به بطن قرآن و سرّ حروف مقطعه (راه تأثیر پذیری از آیات قرآن)
الر کِتابٌ اُحکِمَت ءایاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَت مِن لَدُن حَکیمٍ خَبیر(هود/1)
بحث ما در آیه اول از سوره مبارکه هود پیرامون حروف مقطعه یا حروف رمز است.
چرا به حروف مقطعه، حروف رمز گفته میشود؟
معنای لغت رمز عبارت است از بیان اندک و بهای فراوان و حروف مقطعه مصداق بیان اندک و بهای فراوان است زیرا حضرت حق تمام علوم عالم را به وسیله حروف مقطعه به احمد افاضه نمود.
حضرت حق می فرماید: «یا احمد اوتیتُ العِلمَ الاولینَ و الآخرین» یا احمد تمام علوم عالم را با حروف مقطعه به تو دادم.
بسیاری از بزرگان گویند: حروف مقطعه که با هم ترکیب شوند این جمله درست میشود: «صراطُ علیٍ حقٌ» آنکه در دایره ولایتاللهی علی(ع) باشد حق است؛
سؤالی که در اینجا مطرح است: آیا میتوان پذیرفت خدایی که همه فرمانهایش باید واضح و آشکار باشد در قرآن چیزی را به صورت رمز بیان کند؟ بیان شده است که حروف مقطعه رمزی است بین خدا و رسولش؛ سؤال دوم آنکه: اگر این حروف رمزی است بین خدا و رسولش پس چرا این حروف در قرآن که برای همه بشریت نازل شده است آمده و اگر هم دریافت این حروف مختص به رسول ا...(ص) نیست پس چرا ما چیزی از آن جز یک لفظ نمییابیم؟
پاسخ این سؤال را از جلد7 اسفار ملاصدرا(اعلی ا... مقامه) در ذیل مبحث عظمت نزول قرآن میتوانیم بیابیم که ایشان استناد میفرمایند به حدیث «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهَراً و بَطناً و لِبَطنِه بَطناً الی سَبعَهِ اَبطُن» برای قرآن یک ظاهری است و یک باطنی و برای هر بطنی بطنی دگر تا 7 بطن؛ بطن: درون، حقیقت هر چیز، آنچه که هست ولی پوشیده است.
سؤال: اگر حروف مقطعه در قرآن باشد اما پوشیده باشد و ما چیزی از آن نفهمیم پس فایده آن چیست؟
جواب این است که حروف مقطعه پوشیدهاند اما نه پوشیده مطلق بلکه پوشیده مقید یعنی با یک شرایطی میتوان این پوشیدگی و پرده را کنار زد.
البته باید بدانیم این پوشیدگی در مورد مقام معصوم معنا ندارد، یعنی معصومین قرآن را «کالعینِ فی الکَف» مانند یک درّ در کف دست مشاهده میکنند با یک نظر و با یک عنایت به همه جهات آن آگاه میشوند،
این که امام معصوم میتواند در یک شب 30 دوره قرآن را تلاوت نماید از تسلط عینیه، واقفیه و علمیه معصومین به قرآن است
مقام معصوم از عصمتش به بطن قرآن آگاه است اما غیرمعصوم برای راه یافتن به بطن قرآن باید سنخیت با نور قرآن پیدا کند باید درونش نورانی شود، باید از عیوب پاک باشد
حضرت صدرا میفرمایند: «و لا یَمُسُّونَهُ إلّا بِشرطِ طَهارَتِهِم» چنانیکه وقتی میخواهد ظاهر قرآن را لمس کند باید وضو و طهارت ظاهری داشته باشد برای درک نور قرآن هم باید طهارت باطنی داشته باشد.
اگر درون انسان از نور پر شده باشد توان درک و دریافت نور را دارد اما آنگاه که از ظلمت پر شده باشد توان دریافت نور را ندارد. اما درون انسان از چه پر میشود؟ از آنچه که به آن مشغول است یعنی آنچه که میبیند، آنچه که میشنود، آنچه که با آن در تماس است.
دلیل تأکید اسلام بر همنشین همین تأثیری است که انسان ناخودآگاه از همنشینش میپذیرد همین که اشراق چشم انسان بر یک فعل قبیح بیفتد، صوتی را که نباید بشنود، .... همان موجب تاریکی درون انسان میشود.
ممکن است کسی مدّعی شود و بگوید من خیلی ارادهام قویست، هیچکدام نمیتوانند بر من اثر بگذارند.
ملاصدرا در اینجا از گذر علم و فلسفه پاسخ میدهند نه از گذر تعصب و میفرماید: به هیچ وجه تو نمیتوانی تأثیر نپذیری زیرا سیستم عصبی تو انسان به گونهای تنظیم شده که در یک هزارم ثانیه پیام عصبی آنچه را که دیده یا شنیده به تک تک ذرات خونی تو منتشر میکند، سلولهای تو را تغذیه میکند، نورونهای مغزی تو را به خودش مشغول میکند. این نیست که انسان فعلی را انجام دهد و بعد اراده کند و از آن تأثیر نپذیرد، اراده کردن باید قبل از انجام فعل باشد به طور مثال این طور نیست که انسان بگوید من میبینیم، میشنوم و میروم اما بعد اراده میکنم و از آن تأثیر نمیپذیرم اراده قبل از دیدن و شنیدن است یعنی باید اراده کند اشراق چشمش به هر چیزی نیفتد، هر صوتی را نشنود. دقیق مثل این میماند که انسان یک لیوان آب را سر بکشد و بعد بگوید من اراده میکنم که از این آب تأثیر نپذیرم اما این غیر ممکن است اصلاً اثر وضعی آب آن است که رفع عطش میکند چه او بخواهد و چه نخواهد.
بحث اصلی ما در این بود که تا زمانی که درون انسان تاریک باشد از نور قرآن چیزی نخواهد یافت و هر یک آیهای را هم که بخواند از خواندنش اثری که باید بروز نخواهد کرد؛
این پاسخ به تمام کسانی است که میگویند مگر آیات قرآن شفا نیست پس چرا ما آیات قرآن را میخوانیم اما برای ما شفا حاصل نمیشود و اثری از آن نمیپذیریم؟!
وقتی انسان این حقایق را بداند حداقلش آن است که به ذات پاک باری تعالی چرا نمیگوید که خدایا چرا ما آیات قرآن را میخوانیم ولی اثری از آن نمیبینیم، باید در خودش به دنبال تاریکی بگردد.
این تنها بیان مذهب نیست ما میبینیم نیچه در وصیتش اینگونه میگوید: وقتی من مُردم به کسانی که حرفهشان خواندن ادعیه و اذکار است اجازه ندهید بر سر قبر من چیزی بخوانند زیرا او خودش به این ذکر معتقد نیست و ایمان ندارد تنها حرفهاش این است پس چیزی در عالم قبر حاصل من نمیشود.
بحث اصلی ما در راه یافتن به بطن قرآن و سرّ حروف مقطعه بود که گفتیم غیرمعصوم به وسیله رفع حجاب میتواند به این مرحله راه پیدا کند؛ ادامه بحث پیرامون موضوع رفع حجاب در جلسه آینده.
اما با تمام پوشیدگیهای بطن قرآن، هستند اولیاءاللهی که هرچند در این عالم ناسوتند اما سیری را طی کردند و ناب شدند و به جان قرآن راه یافتند و آن زمان هست که تلاوت آیات قرآن اثرگذار است؛ حضرت آیتا... استهباناتی(اعلی ا... مقامه) از آن مراجع عالیقدر شبی در عالم رویا میبینند یک مرتبه آیه «تَمَّت کَلِمَهُ رَبِّک» (هود/119) آمد روی قبر امام حسین(ع) قرار گرفت، بعد امام حسین(ع) آمدند و فرمودند: نام سید جعفر استهباناتی(برادر آیتا... استهباناتی که از علمای نحریر آن روز در نجف بودند) را جزء روضهخوانها بنویسید!
حضرت میفرماید: ذیل آیه «تَمَّت کَلِمَهُ رَبِّک» به من فرمان داده شده اسم تمام روضهخوانها را بنویسم.
مرحوم آیتا... استهباناتی بعد از دیدن این خواب علت را از سید جعفر برادرشان جویا میشوند که قضیه چیست؟ مگر شما روضهخوان هستید؟
سید جعفر نقل میکند: نه آقا، دیشب اول محرم بود، جایی روضه نبود، خانواده را جمع کردیم من خودم شروع کردم به مصیبت خواندن برای امام حسین(ع وقتی که میخواستم به حضرت سلام بدهم و بگویم السلام علیک یا ابا عبدالله، این آیه به یادم آمد و گفتم"تَمَّت کَلِمَهُ رَبِّک"؛
آیتا... استهباناتی گفتند: آهان، همینِ، آن "تَمَّت کَلِمَهُ رَبِّک" آن رفت به آن صورت بر روی قبر حسین(ع) تجلی کرد؛
یعنی انسان در همین عالم ناسوت هم میتواند به جایی برسد که وقتی به امام معصوم سلام میدهد و آیه قرآن را تلاوت میکند در لحظه اثر این آیه را میبیند که بر روی قبر امام تجلی میکند و در لحظه امام به او عنایت میکند؛
اما به عنوان نمونهای از اشراف امام معصوم به بطن قرآن و سرّ حروف مقطعه مطلبی داریم از سید نورالدین جزائری و در این لحظات قدیس متوسّل میشویم به امّالمصائب حضرت زینب کبری(س)؛ سید نورالدین در کتاب خودش بیان میکند:
«أن زینب کان لها مجلس فی بیتها ایام إقامه ابیها فی الکوفه؛ و کانت تفسّر القرآن للنساء»
زمانی که علیبنابیطالب(ع) در کوفه اقامت داشتند، زینب(س) مجلس درس تفسیر قرآن داشتند برای زنان آن زمان، با اجازه پدر قرآن را تفسیر میکردند؛
«ففی بعض الأیام، کانت تفسّر کهیعص»
روزی حضرت زینب(س) در حال تدریس بودند، به آیه «کهیعص» رسیدند؛
«إذ دخل أمیرالمؤمنین(ع) علیها» علی(ع) وارد منزل شدند، از کنار درب اتاق رد شدند
«فقال لها یا نور عینی، سمعتک تفسّرین کهیعص للنساء؟»
علی(ع) فرمودند: نور چشمان ما، زینبم، شنیدم «کهیعص» را برای زنان تفسیر مینمودی؛
«فقالت: نعم» حضرت زینب(س) فرمودند: بله.
«فقال ع: هذا رمز لمصیبه عترت رسولا...(ص)» حضرت علی(ع) فرمودند: این آیه، رمزی است که نشانگر مصیبتی است که بر تو و عترت رسولا...(ص) وارد میشود سپس حضرت علی(ع) مصائب را برای زینب بیان فرمودند؛
حضرت استاد موسوی میفرمایند: "ک" کربلای حسین است، "ه" شهادت حسین است، "ی" یزید است، "ع" عطش یاران حسین است، "ص" هم صبر خواهرش زینب است.
همینکه حضرت علی(ع) مصائب را برای زینب بیان فرمودند، حضرت زینب اشکهایشان جاری شد و سینهشان پر از اسراری که در روز عاشورا باید رسالتشان را به انجام برسانند.
«لا حول و لا قوه الا با... العلی العظیم»