«بسمه تعالی»
راسخین
چه شرایطی باید باشد تا به انسانی راستقامت گویند؟ اگر با دید گسترده به این موضوع بنگریم مییابیم راستقامتی جهانی از ارادههای محکم در برخورد با موانع داخلی و خارجی و راست بودن در پیمان را نشان میدهد. میخواهیم بدانیم هدف از راستقامتی چیست؟ راسخین در علم و عقیده چه کسانی هستند و نقش نیروی اراده در استواری درون چگونه است؟
در ابتدا اگر بخواهیم مصداقی برای انسان راستقامت بیان کنیم تجلی آن را در انسان راسخ مییابیم.
لغت «رسخ»، به معنی فرو بردن یا فرو رفتن در چیزی و «راسخ» در لغت به معنی استوار، ثابت و پایدار است. راسخون در علم: کسانی که در یافتن علم ثابت، استوار و پابرجا هستند، بزرگانی که جان آیات قرآن و مبانی دین را میشکافند و حقائق اولیه مذهب را اثبات میکنند. مصداق دیگر راسخ در علم پیامبر و امامان معصوماند این بزرگواران هستند که علمشان ثابت و پایدار است. اما برای اینکه انسان به مقامی برسد تا بتواند در علم و عقیدهاش ثابت و استوار باشد و راستقامت بماند باید چه مراحلی را طی کند؟ آیا باید ابزار حس و ماده را تقویت کند یا به سوی جهانی برود که سراسر آن در ثبات است؟
استاد علامه در «رساله اراده» دو مرجع را برای اراده در نظر میگیرند و میفرمایند: اراده گاهی تابع عقل است و گاهی تابع عشق. انسانی را تصور کنید که به سوی حبیب میرود اگر ارادهاش تابع عقل بود، بااحتیاط و تزلزل به سوی مطلوب می رود، اما اگر ارادهاش بر مبنای عشق باشد، بی محابا به سوی حبیب میرود. این مطلب به لحاظ علمی قابل بررسی است. استاد دکتر سیدعلی موسوی در رساله علت و معلول به نظر یکی از فیزیکدانان غربی بنام «هوک» اشاره می کنند. «رابرت هوک» (Robert Hooke) فیزیکدان قرن هفدهم و هجدهم میلادی بوده که پیرامون اصل علیت نظر داده و مانند افلاطون در علم فلسفه مهارت خاصی در رشته فیزیک داشته است. گفتنی است، «آنتون وان لون هوک» (Leeuwenhoek Antonie Philips van) دانشمند هلندی کاشف موجودات ذره بینی که پیرامون کیفیت پیدایش اسپرم انسان به تحقیق پرداخته با «رابرت هوک» در این مبحث متفاوت است.
اما از نظریات او؛ هوک گوید: در درون همه اشیا یک قوه دافعه و یک قوه فشاردهنده (جاذبه) موجود است تا چیزی بزرگتر از خود را بروز بدهد. او معتقد است که در اشیا هرچه کشش بیشتر باشد، نیروی آنها هم بیشتر می شود و نیروها از تبادلها ساخته میشود1؛ مانند اینکه موجودات در حالت معمولی قدرت معمولی دارند ولی در هنگام نزاع و به خطر افتادن جان خویش برای حفظ بقا قدرتشان بیشتر میشود؛ مثلاً مرغ همینکه دریافت جوجه او در خطر است در تاج او یک نهوضی حاصل می شود. این حالت شجاعانه نشان دهنده قدرت نهفته اوست که از همان حالت درونی و جاذبه و دافعه او نشئت میگیرد.
پس می توان گفت هر انسان وقتی بخواهد به اوج کمال برسد، خود به تنهایی نمیتواند راه خود را پیدا کند بلکه نیروی فشاردهندهای لازم دارد تا حرکتها را از درون این متحرک متحول سازد.
در پایان مثال می زنیم به یکی از عاشقان رسولا...(ص) به نام «سعدبن ابی وقاص زهری» که اراده او با نیروی عشق به پیغمبر صدچندان شد و برخورد با موانع او را نه متزلزل که راست قامت تر نمود. سعد وقتی ایمان به رسولا...(ص) آورد مادرش «حمنة بنت ابیسفیان» به او گفت: ای پسر، این چه تیشهای است که احداث کردی و ترک دین پدران خود نمودی؟! به خدا سوگند که از آفتاب به سایه نروم، غذا نخورم و استراحت نکنم تا از دین محمد(ص) برگردی یا آنکه بمیرم و مردمان گویند که سعد قاتل مادرش بود، اما سعد که از عاشقان رسولا...(ص) بود به مادر گفت: «ای مادر، اگر صد جان داشته باشی و یک به یک از بدنت رها شوند، به خدا قسم ترک دین رسولا...(ص) نخواهم کرد!» درواقع، سعد به حقیقتی دست یافته بود که حاضر نبود از آن منحرف و منصرف شود. مادر وقتی با پاسخ کوبنده پسر مواجه میشود او را توبیخ میکند، در خانه زندانی میکند و لباسهای زیبای پسرش را از تن در میآورد، اما سعد به مادرش میگوید: «عشق مرا با لباسهای کهنه و نو نمیتوانید بگیرید!» این ایام سپری شد، اما سعد در نزد پیغمبر خدا به ارزش و مقامی رسید که وقتی در یکی از روزها به نزد رسولا...(ص) آمد پیغمبر رو به صحابهاش فرمودند: «یاران من، هماکنون بر ما کسی وارد میشود که روحالقدس او را هدایت میکند!» درواقع، قوای خفته سعد به واسطه عشق به رسول بیدار شد و نیروهای بسته و مهارشده او آزاد گشت. پس اگر اراده زیر اشراق و چتر عشق قرار گیرد آنجاست که مثل عشق سعدبن وقاص ظهری به رسولا... میشود و این عبارت تجلی می یابد که «الکمال لکل الانسان الاستقامة الغیبة للجمال المعشوق»؛ نهایت کمال انسان استقامت برای یار است و بس.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پانویس:
1) هوک با مطالعه رفتار کشسان فنرها، موفق به کشف قانون هوک شد: مقدار کشیده شدن یک جسم کشسان، با نیروی وارد آمده بر آن نسبت مستقیم دارد... هر چقدر که دو جسم به هم نزدیک تر باشند، این نیروی جاذبه بیشتر خواهد بود.
منبع: سلسله مباحث تحقیقی فیلسوف متأله استاد سیدعلی موسوی ذیل تدریس جلد دوم، نهم و ششم اسفار