noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

شناخت فیثاغورث و بیان نظرات او

«بسمه تعالی»

 شناخت فیثاغورث و بیان نظرات او

       فیثاغورس حکمت را از مامن نبوت گرفت یعنی شاگرد حضرت سلیمان بود او سی سال سفر کرد تا استادی پیدا کند و بتواند خوبش را بسازد او پی دلی می‌گشت تا جانی پیدا کند که جان را به جانان بسپارد و بداند که فلسفه وجودی‌اش برای چیست؟ می‌خواهد چکار کند؟
       او 200 سال پیش از افلاطون نظرش این بود که جنس زن آفرینش‌اش پر بهاست. او نظراتی را پیرامون مباحث ذیل مطرح نموده است که به چند تا از آنها اشاره می‌کنیم:
مظهر الوهیت:
       او گوید: مرکز و محور عالم مظهر الوهیت است. زمین و خورشید و ماه و سیارات و ثوابت، همه و همه پاسبانهای مظهر الوهیتند و همه به دور مظهر الوهیت در چرخند که غباری به او نرسد.
شرف به وحدت بستگی دارد نه به کثرت:
او گوید: اشرفیت هر موجود زمانی است که به وحدت رسد پس هر چه از کثرت دورتر است اشرف و اکمل است.
تاثیر تجردات و ماده‌ها:
او گوید موجوداتی که در عالم روحانی‌اند بهره‌های روحانی‌ دارند موجوداتی که در جسمانی بهره‌های جسمانی دارند.
نحله فیثاغورس:
       او موسیقی را از افلاک گرفت یعنی گویند روان او به افلاک سفر نموده از اصوات افلاک‌ توانست موسیقا را بیابد. او موسیقی را بر مبنای عدد درست کرده و نتیجه گرفت که میان اجسام و اصوات نسبتی است و نام آن نسبت را عدد دانست.
او به نزد استادش رفت و حیران بود که این صداها چرا متفاوتند و چرا یکسان نیستند؟
       استادش در جواب گفت: اگر تو در موج یار باشی صدا را عالی می‌شنوی اما اگر اعراض از یار داشته باشی صدا را ناچیز و بم می‌شنوی و تمییزش نمی‌دهی!
       زیرا اصوات هر جسمی در عالم با هم متغایرند. بنابراین استادش به فیثاغورس دستور داد که چهل روز به خلسه رود شاید که چیزی نصیبش گردد. او در نزد استاد به عوالم دگر راه یافت و به او تفهیم کردند که اصوات عالم یک صوت است و آن صوت الهی جمال ولایی مولی الموالی امیرالمومنین و یازده فرزندانشان است. اینها جان صوتند، اصل صوتند و محور صوتند. تمام صداها از یک اصلند و ما زیر جاذبه و عینیت و فیض و مهر و زیر صنع او هستیم.
این بعضی از محور نحله فیثاغورس است.
نهانها برای عیان است.
       او می‌گوید: هر چه در نهان است نهانی برای عیان است. نهانها زمانی ارزش دارند که در عیان گردند. اگر چیزی در نهان باشد عیان نشود فایده ندارد.
اصل عدد:
       او گوید: خداوند واحدی است نه همچون عدد که مثل دارد. او نه در عدد است و نه در داخل عدد است ولی هست. او گوید اصل عدد از درون عدد است. خود عدد اندازه است اما درون عدد بی‌اندازه است.
 پاسخ محقق و فیلسوف متاله استاد موسوی:
 اندازه‌ها بی‌بهایند ولی ارزشها در بی‌نهایت‌ها است. و جلوه‌ها هم از درونند نه از عدد. زیرا عین عدد است که جلوه دارد. لذاست حق هر کس در درون آن کس است یعنی سهم هر کس ارزش عینی اوست. و عینها قابل تکمیل‌اند. آنچه در درون باشد درست و اصل و حقیقت است آنچه که از برون آید چون از اصل نیست کم ارزش خواهند بود. در حس اختلاف است و حسها قابل شکند و تردیدند.


نظر کاربران

1
زهرا رضایی
۱۴:۲۷ - ۲۲ /فروردين /۱۳۹۶
پاسخ
با عرض سلام وارادت خدمت استاد گرانقدر‌‌ واقعا مقاله مفیدی بود ممنون از زحماتتون.
دیدگاه شما