noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

سقراط (مرحله سوم)

«بسمه‌تعالی»

 سقراط (مرحله سوم)

سقراط به زندان رفت. چرا؟ چون حکومت وقت در تشویش بود مبادا او وضع را به هم بریزد. در عینی که در زندان بود، فضلا و دانشمندان در سقراط حل شدند و او را دوست می‌داشتند. بعضی از مشتاقان علمش چون وی را به زندان یافتند، باولعی خویش را به او می‌رساندند! او مانند مشائی‌ها از کنار درختی به درخت دیگر می‌رفت و درس می‌داد تا سرانجام حکام آن روز او را به نوشیدن جام زهر شوکران محکوم نمودند. تا به او گفتند باید امروز این سم را بنوشی، بلند بلند خندید. پرسیدند: چرا می‌خندی؟! گفت: با خدایم پیمان بستم هر حادثه‌ای که بر من وارد شود، لبم را باز ‌کنم نه چشمم را ببندم! او 25 شاگرد عالی داشت. حکم مرگ سقراط آن‌هارا به وحشت افکند، اما سقراط گفت: من سقراط‌ها ساختم، پس وحشتی برای مرگم نیست وشما عین من هستید! او نوشته نداشت، نوشته‌هایش سینه به سینه بود. در اوائل میلاد مسیح یعنی حدوداً 400 سال پس از مرگ سقراط نظراتش بصورت نوشته درآمد و در دانشگاه‌ها و مراکز عالیه علمی تدریس میشدی شاید هم اکنون هم. در همان حالی که باید وی را با زهر شوکران به جهان مرگ منتقل سازند، پسرکی نفس نفس زنان وارد شد و گفت: استاد مژده که من از پدرم خواستم رهایت کند. یعنی درخواستم از پدر آن بود که او از هیئت حاکمه که حکمی برای کشتن تو دادند خواست که من بجای شما جام زهر را بنوشم و آنها هم اجازه دادند هم اکنون جان خویش را نثار تو استاد می‌کنم یعنی من بجای تو به نوشیدن زهر اقدام می‌کنم تا در زندان به روی شما باز باشد! زیرا بود تو جهانی را و دل‌هایی را از تاریکی‌ می‌رهاند و بجایش جرقه‌ها و نورها می‌نشاند این وجود تو گوهری است که بودش ازموجودی چون من که به آن مرحله راه نبردم زیباتر و شایسته‌تر است. توجه: این رویداد به جهان هشدار می‌دهد که عالمان به حق و گزیدگان حکمت بهای وجودی آنان در اوج شکوه و عظمت است. در هر حال وی نگاهی بر آن افکند و گفت: می‌دانی از عمر من چند سال می‌گذرد؟ گفت: نه. سقراط گفت: (و گفته او در اختلاف است جایی دارد که 73 سال و جایی 83 سال). لذا بیان سقراط این شد ای انسان والا میدانی من 73 سال عمر کردم و در این مدت از مزایای قانون بهره‌ور شدم.قانون بود که آرامش را به من هدیه کرد، پس قانون برای سقراط مقدس است. اکنون همین قانون حکمی علیه سقراط داد اگر تو بجای من زهر را بنوشی و این عملی شود، ازقدرت قانون کاسته خواهد گشت. پس تو باش و من از خدا می خواهم مثمر ثمر باشی. بیننده متوجه باش چون مطلب به درازا رود امساک از سخن شد، اگر مشتاقی به انتظار پایان رویداد بمان.

یکی از صحابه درسی حضرت استاد موسوی

نظر کاربران

0
دیدگاه شما