noor ostad
besmelah
کاربرمهمان خوش آمدید عضویت
English

تحقیق پیرامون سیر زندگی افلاطون

«بسمه‌تعالی»

 تحقیق پیرامون سیر زندگی افلاطون

یکی از ابعاد درسی دانشمند معظم، فیلسوف متأله حضرت استاد موسوی پرداختن به زندگی فلاسفه و محققان پیش از میلاد برای آشنایی مشتاقان وادی فلسفه و حکمت با شیوه تفکر و ظرائف علمی و دقائق سیر زندگی یک فیلسوف است!
در سایت رسمی معظم له، به زندگی سقراط مجملا پرداخته شده، اکنون بر آن شدیم، سیر زندگی ارسطو و افلاطون را که مکمل در مکتب مشاءاند، بیان نماییم:
"افلاطون" پسر "ارسطون" و مدتی از شاگردان فیثاغورث بوده است. در سال 427 مانده به میلاد مسیح به دنیا آمد. یک خواهر و دو برادر داشت. پدرش پس از تولد او مرد. مادرش با فرد دیگری که از نزدیکانش بود ازدواج کرد. او پیشانی بلند داشت. تحصیلات در عصر او شامل موسیقی و تربیت بدنی بود. (می‌گفتند: موسیقا درون را نرم و تربیت بدنی تن نرم می شود. دانشمند معظم، فیلسوف مـتأله حضرت استاد موسوی: که البته کاربرد بی‌عفتی و بی‌عصمتی موسیقا اصلا قابل قبول نیست.)
"افلاطون" موسیقی را در حد اعلی فراگرفته بود، در 20 سالگی به شعر پرداخت، ولی وقتی به مکتب فلسفی سقراط راه یافت، هر چه شعر نوشته بود، سوزاند. یکی از معروفترین شاگردان فلسفی او شد.
او پس از مرگ استاد به جهانگردی پرداخت.
معتقد بود اجتماع باید بوسیله حکما  اداره گردد.
در 18 سالگی از فلسفه سوفسطائیان بهره گرفت. آن‌ها معلمین جدالگرا بودند. کار این‌ها جدال بود. می‌گفتند چیزی در عالم جز "انسان" اصل نیست. هر چه داشت از شعر و موسیقی همه را سوزاند و به فلسفه روی آورد. ابتدا به مکتب سوفسطائیان رفت، آن را هم بیهوده یافت. سپس به فلسفه‌ای آمد که او را ساخت عظمت و موقعیت داد، تا اینکه فیلسوفی دارای عقیده شد.
یکی از شاگردان باغی برای تدریس به افلاطون اهدا نمود، افلاطون بر سر در آن نوشت: «آن که هندسه نمی داند حق ورود ندارد»،  این باغ به "اکدمه" معروف شد.
او بر یکی از درختان این باغ این عبارت را نوشته بود:    (اول کسی که این عبارت را گفت "افلاطون" بود).
«ان الله تعالی افاده فیضه و الفیض من الاقدس الی الاشرف و من الاشرف الی الاخس»
حضرت حق فیضش را عنایت نمود، اول شکوهی که فیض حق را می گیرد، نفس قدسی انسان است، سپس به قلب و مغز و سایر اعضاء می‌رساند.
هر که می‌آمد ساعاتی نزد او می ماند تا حقیقت این عبارت را بچشد، سپس سرمست و آرام می‌شد.
فلسفه اخلاق افلاطون:
اواخلاق را در سه چیز می دانست: 1) عدالت   2) زیبایی  3) حقیقت
نظر عقلی افلاطون:
او گوید عقل دو لبه دارد. یک لبه اش به خدا، یکی به مخلوق است.
او گوید: هر آنچه چهره دارند عقل دارند. او گوید: خورشید، ماه، دریا، جماد، حیوان، انسان... همه عقل دارند! او زمزمه پشه را از عقل پشه می‌دانست، جزر و مد دریا را عقل دریا می دانست، رشد خاک، پرش پرندگان، بویش چهارپایان را عقل آن ها می دانست.
چند جمله حکیمانه از افلاطون:
افلاطون می‌گفت:
-       وجود عنصر به وجود حق مسبوق است، پس هر عنصری ازلی و ابدی است، لذاست عالم فاسد نمی‌شود!
-       جهل ها باید بمیرند؛ او انسان نادان را جزء مرده ها می دانست!
-       فضیلت ها در حکمت و فلسفه است. او می‌گفت: فیلسوف قطعاً و جبراً خوب خواهد بود.
-        کسی که فیلسوف باشد، فاقد اخلاق نیک نخواهد بود.
-       روح انسان ربانی غرق در فلسفه است.
-       ارشاد کننده باید ابتدا خود از آلودگی ها پاک باشد.  

نظر کاربران

2
سارا کرمی مرصع
۰۷:۴۶ - ۰۴ /خرداد /۱۳۹۶
پاسخ
این تحقیق بسیار زیبا بود ولی خیلی خلاصه کاشکی بیشتر بود
با سپاس از این تحقیق زیبا که ارائه داده بودید
فیلسوف متاله استاد موسوی
۱۲:۵۳ - ۰۷ /خرداد /۱۳۹۶
باسلام. میتوانید مباحث زندگی افلاطون را دقیقتر در کتاب شهاب ثاقب استاد مطالعه بفرمایید. موفق باشید.
دیدگاه شما